انقلاب اسلامی و پیچ تاریخی
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ق.ظ
انقلاب اسلامی و پیچ تاریخی - علی رهجو
تیتر یک - آیا تا به حال به سریع بودن چرخش سکه در مسیر رفت و برگشتش در هوا دقت کردهاید؟ در مقابل، یک کشتی نفتکش در دریا، در یک چشم بر هم زدن نمیچرخد. تاریخ مانند یک کشتی نفتکش است. مانند یک سکه در یک چشم به هم زدن نمیچرخد. بشریت با این نفتکشِ غول پیکر در دریای زمان حرکت میکند و این دریا گاهی آرام است و گاهی توفانی. در یک لحظه کاملاً آرام به نظر میرسد و در لحظهی دیگر قدرتِ امواجِ سهمگینش به 12 نات میرسد. وقتی هم که این نفتکش میخواهد تغییر جهت دهد، خیلی آرام و آهسته و نه سریع و ناگهانی میچرخد. آنچه که در گذر زمان سریع و ناگهانی تغییر میکند احساسات و هیجانات افراد داخل کشتی است.
«مسیر طولانی یک نفتکش برای چرخش در دریا»
فرض کنید افراد درون کشتی از عملکرد کاپیتان راضی نباشند و از دستورات کاپیتان پیروی نکنند و کنترل آنرا به دست گیرند. در نتیجه کاپیتانِ کشتی باید تغییر کند. به چنین تحولاتی که کشتی جامعهی بشری را برای یک پیچ تاریخی آماده میکند انقلاب میگویند و تاریخدانانْ دوستدار مطالعهی چنین رویدادهایی هستند. اما کشتی همچنان در طول زمان به حرکتش ادامه میدهد، و اتفاقاتِ این چنینی مسیر کشتی را به این راحتی عوض نخواهند کرد.
در واقع می توان گفت همانقدر که چرخشِ یک نفتکشِ غول پیکر در دریا زمانبر و دشوار است، قرار دادنِ کشتی تاریخ در مسیرِ جدید نیز نیاز به عزمی جدی و البته صبر دارد.
بسیاری از وقایعی که به نظر میتوانند عاملِ محرکی برای قرار دادن کشتی تاریخ در مسیری جدید باشند ریشهدار نیستند. مانند درختی که ممکن است خیلی تنومند به نظر برسد ولی ریشه نداشته باشد. حال اگر وقایع ریشه دار باشند و بتوانند کشتیِ جامعهی بشری را در بزنگاه تاریخی، به سویِ دیگری متمایل کنند، باید گفت که تحولی جدید در تاریخ رخ داده و این تحولات در مقاطع مهم تاریخ هستندکه دوران جدیدی را در تاریخ به وجود میآورند.
در هر انتخاباتی که رخ می دهد همه منتظر یک دوران یا فصل جدید در تاریخ هستند، با آمدنِ جدیدترین مدلها در تکنولوژیهای مختلف مثلِ جدیدترین مدلِ موبایلها یا تبلتها، به همه وعدهی ورود به یک عصر یا دورانِ جدید داده میشود. اما آیا چنین اتفاقاتی میتوانند دورانساز باشند؟
در واقع می توان گفت همانقدر که چرخشِ یک نفتکشِ غول پیکر در دریا زمانبر و دشوار است، قرار دادنِ کشتی تاریخ در مسیرِ جدید نیز نیاز به عزمی جدی و البته صبر دارد.
بسیاری از وقایعی که به نظر میتوانند عاملِ محرکی برای قرار دادن کشتی تاریخ در مسیری جدید باشند ریشهدار نیستند. مانند درختی که ممکن است خیلی تنومند به نظر برسد ولی ریشه نداشته باشد. حال اگر وقایع ریشه دار باشند و بتوانند کشتیِ جامعهی بشری را در بزنگاه تاریخی، به سویِ دیگری متمایل کنند، باید گفت که تحولی جدید در تاریخ رخ داده و این تحولات در مقاطع مهم تاریخ هستندکه دوران جدیدی را در تاریخ به وجود میآورند.
در هر انتخاباتی که رخ می دهد همه منتظر یک دوران یا فصل جدید در تاریخ هستند، با آمدنِ جدیدترین مدلها در تکنولوژیهای مختلف مثلِ جدیدترین مدلِ موبایلها یا تبلتها، به همه وعدهی ورود به یک عصر یا دورانِ جدید داده میشود. اما آیا چنین اتفاقاتی میتوانند دورانساز باشند؟
پارادایم شیفت و تفسیر سوره عصر
«توماس ساموئل کوهن»
توماس ساموئل کوهن، فیلسوفِ علمِ آمریکایی در شناختهشدهترین کتابش، «ساختار انقلاب های علمی» به ارائهی معیارهایی برای تشخیص انقلاب علمی میپردازد. او وقتی دربارهی پارادایم شیفت صحبت میکند معتقد است که پارادایم شیفتها هر سال اتفاق نمیافتند بلکه به آرامی شکل میگیرند. وقتی یک بصیرت جدید، تحول جدید و عصر جدید شروع شود به دلیلِ اینکه یک عدهایی به دوران قبلی عادت کردهاند و علایقی نسبت به آن دارند، در مقابلِ تغییراتْ مقاومت میکنند. به همین دلیل پارادایم شیفت یا به عبارتی چرخشِ کشتیِ تاریخِ بشری به سرعت اتفاق نمیافتد بلکه آهسته و کند است.
میتوان گفت نقطهی عطف زمانی است که تغییر ظرف زمان یا به عبارتی پارادایم شیفت از یک دوران یا زمانه به دوران و زمانهایی نو اتفاق میافتد. مثلاً در تاریخ ایران با قدرت گرفتنِ سلسلهی صفویه مذهبِ رسمیِ جامعه شیعه شده است که تغییر جدی نسبت به گذشته است که در پیِ آن ظرفِ زمان تغییر کرده و ایران واردِ دورانِ جدیدی شده است. اما در بسیاری از این دست تغییرات و آمدن و رفتنِ سلسلهها، ظرفِ زمان تغییر نکرده و تغییراتِ اندکی در جامعه به وجود آمده است، مثلِ رفتن قاجار و آمدن پهلوی.
مفهومِ «عصر» در چارچوبْ مفهومیِ قرآن همان دوران و زمانه است. در سورهی عصر، سوگند به عصر همان سوگند به دورانها و زمانههاست؛ «وَ الْعَصرِ»، «سوگند به عصر»، (سورهی عصر آیهی 1). این آیه در واقع به آمد و رفتِ دورانها و عصرها یکی پس از دیگری اشاره میکند. یعنی در هر دورانی یک پارادایم (ظرفِ زمان) وجود دارد که در نقاط عطف تاریخ این پارادایمها (ظرفهای زمان) شیفت (تغییر) میکنند. در بعضى از روایات آمده که منظور از عصر در این سوره عصرِ ظهور مهدى (عج) است که در آن عصر حق بر باطل به طور کامل غلبه میکند که خود بزرگترین پیچ تاریخ خواهد بود.
میتوان گفت نقطهی عطف زمانی است که تغییر ظرف زمان یا به عبارتی پارادایم شیفت از یک دوران یا زمانه به دوران و زمانهایی نو اتفاق میافتد. مثلاً در تاریخ ایران با قدرت گرفتنِ سلسلهی صفویه مذهبِ رسمیِ جامعه شیعه شده است که تغییر جدی نسبت به گذشته است که در پیِ آن ظرفِ زمان تغییر کرده و ایران واردِ دورانِ جدیدی شده است. اما در بسیاری از این دست تغییرات و آمدن و رفتنِ سلسلهها، ظرفِ زمان تغییر نکرده و تغییراتِ اندکی در جامعه به وجود آمده است، مثلِ رفتن قاجار و آمدن پهلوی.
مفهومِ «عصر» در چارچوبْ مفهومیِ قرآن همان دوران و زمانه است. در سورهی عصر، سوگند به عصر همان سوگند به دورانها و زمانههاست؛ «وَ الْعَصرِ»، «سوگند به عصر»، (سورهی عصر آیهی 1). این آیه در واقع به آمد و رفتِ دورانها و عصرها یکی پس از دیگری اشاره میکند. یعنی در هر دورانی یک پارادایم (ظرفِ زمان) وجود دارد که در نقاط عطف تاریخ این پارادایمها (ظرفهای زمان) شیفت (تغییر) میکنند. در بعضى از روایات آمده که منظور از عصر در این سوره عصرِ ظهور مهدى (عج) است که در آن عصر حق بر باطل به طور کامل غلبه میکند که خود بزرگترین پیچ تاریخ خواهد بود.
«کتاب ساختار انقلاب های علمی»
مصداق های نقاط عطف واقعی در تاریخ
تغییراتِ دورانساز و نقاطِ عطف را میتوان با مصادیقِ بهتر شناخت. سوالِ مهمی که مطرح میشود این است: چه تغییراتی نقاط عطف هستند و چه تغییراتی نقاط عطف نیستند؟
همانگونه که گفته شد، هر گونه تغییر سیاسی نمیتواند پارادایم شیفت ایجاد کند. در سال 2012 مجموعهای از انتخاباتهای ریاست جمهوری در کشورهایی مثلِ آمریکا، فرانسه، مکزیک، هلند، روسیه، کرهی جنوبی و چین رخ داد. در فرانسه چپیهای امتحان پس داده در مقابل واقعیتهای اقتصادی فرانسه یک اتحاد ضعیف تشکیل دادند و قدرت را به دست گرفتند. در مکزیک رژیم قدیمی در لوای حزبی که یک انقلاب نهادی انجام داده دوباره سر کار آمد. یا در روسیه پوتین دوباره با یک وقفهی چهار ساله ریاست جمهوری را از مدودف باز پس گرفت.
همانگونه که گفته شد، هر گونه تغییر سیاسی نمیتواند پارادایم شیفت ایجاد کند. در سال 2012 مجموعهای از انتخاباتهای ریاست جمهوری در کشورهایی مثلِ آمریکا، فرانسه، مکزیک، هلند، روسیه، کرهی جنوبی و چین رخ داد. در فرانسه چپیهای امتحان پس داده در مقابل واقعیتهای اقتصادی فرانسه یک اتحاد ضعیف تشکیل دادند و قدرت را به دست گرفتند. در مکزیک رژیم قدیمی در لوای حزبی که یک انقلاب نهادی انجام داده دوباره سر کار آمد. یا در روسیه پوتین دوباره با یک وقفهی چهار ساله ریاست جمهوری را از مدودف باز پس گرفت.
«بازگشت پوتین به پست ریاست جمهوری»
تمام کشورها میتوانند در این بزنگاههای تغییر و تحول گرایش و روندهای متفاوتی پیدا کنند یا به عبارتی فرصت چرخاندن کشتی نفت کش را دارند اما نمیچرخند و تنها سیستم های قبلی را عوض و بدل میکنند.
در مقابلِ اینها چیزی که در تاریخِ سیاسی معاصر زودتر از همه به عنوانِ یک نقطهی عطف، به ذهن خطور میکند سال 1989 و پایان جنگ سرد (کشمکشها و رقابتها در روابط ایالات متحده، روسیه و همپیمانان آنها در طول دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰) است. بدون این که اتفاق دراماتیکی رخ دهد این جنگ به پایان رسید و بسیاری آن را یک نقطهی عطف خواندند مثلِ فرانسیس فوکویاما که این پیچ را نقطهی عطفِ پایانیِ تاریخ دانست.
در مقابلِ اینها چیزی که در تاریخِ سیاسی معاصر زودتر از همه به عنوانِ یک نقطهی عطف، به ذهن خطور میکند سال 1989 و پایان جنگ سرد (کشمکشها و رقابتها در روابط ایالات متحده، روسیه و همپیمانان آنها در طول دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰) است. بدون این که اتفاق دراماتیکی رخ دهد این جنگ به پایان رسید و بسیاری آن را یک نقطهی عطف خواندند مثلِ فرانسیس فوکویاما که این پیچ را نقطهی عطفِ پایانیِ تاریخ دانست.
«کتاب پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما»
اما هر چه زمان بیشتر میگذرد دورانساز بودنِ یک واقعه بیشتر محک میخورد. به عبارتی این گذشت زمان است که نشان میدهد یک اتفاق بر خلاف هیاهوی زمان خودش، چقدر توانسته کشتی تاریخ را به مسیری دیگر منحرف کند و یک نقطهی عطف باشد. بسیاری معتقدند به سالِ 1989، بیش از آنچه که بود پرداخته شد. اگر به ده سال قبلتر یعنی به 1979 باز گردیم، دو اتفاق مهم دیگر افتادند که امروز دورانساز بودنِ آنها خود را بهتر نشان میدهد.
در سالِ 1979 دو اتفاق مهم افتاد. این دو اتفاق تقریباً همزمان بودند. اتفاق اول به بار نشستنِ روندی بود که در ایران به طور جدی از سالها قبل آغاز شده بود. در 1 فوریهی 1979، یعنی 12 بهمن ماهِ 1357، امام به ایران آمد و در نهایت در 13 فوریه یعنی 22 بهمن همان سال انقلاب اسلامیِ ایران پیروز شد.
اما همزمان یک اتفاق دیگر هم افتاد. سفر دنگ ژیائو پینگ معاون اول رئیس جمهور و رهبر حزب کمونیست چین به آمریکا. او از تاریخ 28 ژانویه، تا 5 فوریه 1979، یعنی از 8 تا 16 بهمن 1357، تقریباً مصادف با دوران پیروزی انقلابِ ایران به آمریکا سفر کرد و از آن زمان بود که چین بی سر و صدا کمونیسم را رها کرد و به طرفِ اقتصاد بازار و لیبرالیسم تغییر جهت داد. یک چرخش از چپ به راست، یک چرخشِ ایدئولوژیک.
در سالِ 1979 دو اتفاق مهم افتاد. این دو اتفاق تقریباً همزمان بودند. اتفاق اول به بار نشستنِ روندی بود که در ایران به طور جدی از سالها قبل آغاز شده بود. در 1 فوریهی 1979، یعنی 12 بهمن ماهِ 1357، امام به ایران آمد و در نهایت در 13 فوریه یعنی 22 بهمن همان سال انقلاب اسلامیِ ایران پیروز شد.
اما همزمان یک اتفاق دیگر هم افتاد. سفر دنگ ژیائو پینگ معاون اول رئیس جمهور و رهبر حزب کمونیست چین به آمریکا. او از تاریخ 28 ژانویه، تا 5 فوریه 1979، یعنی از 8 تا 16 بهمن 1357، تقریباً مصادف با دوران پیروزی انقلابِ ایران به آمریکا سفر کرد و از آن زمان بود که چین بی سر و صدا کمونیسم را رها کرد و به طرفِ اقتصاد بازار و لیبرالیسم تغییر جهت داد. یک چرخش از چپ به راست، یک چرخشِ ایدئولوژیک.
«سفر دنگ ژیائوپینگ به آمریکا و چرخش چین به سمت اقتصاد بازار»
با این حساب سالِ 1979 از دو جهت یک نقطهی عطف استراتژیک در تاریخ جهان است. یکی از جنبهی برون پارادایمی، با شکلگیریِ اولین حکومتِ سیاسیِ خداگرا در جهانِ مدرن یعنی جمهوری اسلامی ایران، که هر قدر زمان میگذرد تاثیراتِ این چرخش در تاریخ بیشتر خودنمایی میکند. در واقع اتفاقی که در ایران افتاد، شکلگیری یک حکومتْ بیرون از پاردایم انسانگرای بشری بود. مردم ایران با رهبریِ امام ابر پارادایم اومانیسم را با دو پارادایمِ زیر مجموعهاش یعنی لیبرالیسم و مارکسیسم کنار گذاشتند و ابر پارادایمِ خداگرایی را انتخاب کردند.
«انقلاب ایران نقطهی عطفی واقعی»
اما دیگری یک چرخشِ درون پارادایمی بود، چرخش نظامِ اقتصادی چین از کمونیسم به لیبرالیسم. تغییری که در چین اتفاق افتاد در داخلِ ابر پارادایم انسانگرا، از پارادایمِ چپ به پارادایمِ راست بود و تازه این چرخش صرفاً در بخشِ اقتصادی و نه در بخشِ سیاسی واقع شد. در واقع آنچه که در ایران تغییر کرد، یک تغییر کامل و ساختاری بود که در همهی جوانب قدرت یعنی سیاست، اقتصاد، فرهنگ و نظامیگری اتفاق افتاد، اما تغییری که در چین اتفاق افتاد یک تغییر ایدئولوژیک، تنها در عرصهی اقتصاد بود.
البته همزمانی این دو واقعه اصلاً اتفاقی نیست. آمریکا به عنوانِ مهمترین کشورِ تحتِ لوای پارادایمِ بشرگرا تصمیم گرفت تا یک پراکسی یا پایگاهِ نیابتی قدرت در شرق عالم ایجاد کند. هدف این پروژه که توسطِ هنری کیسینجر طرحریزی شد و در کتابِ اخیرش «دربارهی چین ON China» به آن پرداخته است این بود تا در گامِ اول کمونیسم و شوروی سابق را تضعیف کند. کیسنجر در کتابش به این اشاره میکند که سفر وی به چین و زمینهسازیاش برای سفر نیکسون به پکن برای این بود که چین از جبههی کمونیسم بیرون کشیده شود و بتواند به مرور از چپ به راست متمایل شود.
البته همزمانی این دو واقعه اصلاً اتفاقی نیست. آمریکا به عنوانِ مهمترین کشورِ تحتِ لوای پارادایمِ بشرگرا تصمیم گرفت تا یک پراکسی یا پایگاهِ نیابتی قدرت در شرق عالم ایجاد کند. هدف این پروژه که توسطِ هنری کیسینجر طرحریزی شد و در کتابِ اخیرش «دربارهی چین ON China» به آن پرداخته است این بود تا در گامِ اول کمونیسم و شوروی سابق را تضعیف کند. کیسنجر در کتابش به این اشاره میکند که سفر وی به چین و زمینهسازیاش برای سفر نیکسون به پکن برای این بود که چین از جبههی کمونیسم بیرون کشیده شود و بتواند به مرور از چپ به راست متمایل شود.
«کتاب آخر هنری کیسینجر دربارهی چین»
این روند در گام اول موفق بود. اما بعد از تضعیف شوروی و جدی شدنِ مسئلهی انقلابِ ایران لازم بود تا این پروژه جدیتر دنبال شود. بعد از مرگ مائو زمانِ این رسیده بود تا با سفر دنگ ژیائو پینگ این گردش کامل شود و غرب بتواند در صورتِ قدرت گرفتنِ قابلِ پیشبینی حکومتِ خداگرای ایران بخشی از تقابل خود را با این کشور در قرن آینده از طریق پراکسی خود یعنی چین به پیش ببرد.
«سفر کیسینجر به چین و دیدار او با مائو»
امروز در هزارهی سوم، این دو واقعه که در یک سال، یعنی 1979 اتفاق افتادند، و مسیر کشتی تاریخ را تغییر دادند، با گذشت زمان تاثیراتِ خود را بر جهان بیش از پیش عیان میکنند. انقلاب اسلامی ایران بعد از 30 سال، شاهد سلسلهای از انقلابها در منطقه است و موج جدید گرایش به اسلام در قالب پدیدهی بیداری اسلامی، دورانساز بودنِ انقلابِ اسلامی را بیش از قبل نشان میدهد. البته این تازه ابتدای کار است و هنوز قدرتِ این انقلاب تا اوج قلهی خود فاصله دارد. از سوی دیگر پراکسی قدرت غرب در شرق یعنی چین، طبقِ پیشبینیِ صندوقِ بینالمللی پول تا سالِ 2017 از نظر میزان تولید ناخالصِ ملی از اقتصادِ آمریکا پیشی خواهد گرفت.
«بیداری اسلامی، چرخش جهان بر پاشنهی انقلاب ایران»
بسیاری سعی دارند قدرت گرفتنِ اقتصادیِ چین را در شرق، بیش از واقعیاتِ دیگر برجسته کنند. بله، این درست است که قدرت در حالِ جابهجایی سریع از غرب به شرق است. یکی از روندهای عظیم Mega trends آیندهی جهان، جا به جاییِ قدرت از غرب به شرق است.
اما اگر در این کوچ قدرت، چین میزبان قدرت اقتصادی غرب است، ایران مدتهاست که در حالِ تمرین برای به دست گرفتنِ قدرتِ سیاسی در جهان است. امروز به لحاظِ سیاسی تنها کشوری که در مذاکرات محوری خود با قدرتهای جهان در یک سوی میز مینشیند و سایر قدرتها را در سویِ دیگر میز در مقابل دارد، ایران است. مذاکرات پنجِ به علاوهی یک، فارغ از اینکه با چه موضوع و کارویژهیای، هر از چند گاهی برگزار میشود، اما نمادی از قدرتِ یک کشورِ در شرق است که 6 کشورِ قدرتمند دیگر از جمله چین را در سوی دیگر میز مینشاند.
اما اگر در این کوچ قدرت، چین میزبان قدرت اقتصادی غرب است، ایران مدتهاست که در حالِ تمرین برای به دست گرفتنِ قدرتِ سیاسی در جهان است. امروز به لحاظِ سیاسی تنها کشوری که در مذاکرات محوری خود با قدرتهای جهان در یک سوی میز مینشیند و سایر قدرتها را در سویِ دیگر میز در مقابل دارد، ایران است. مذاکرات پنجِ به علاوهی یک، فارغ از اینکه با چه موضوع و کارویژهیای، هر از چند گاهی برگزار میشود، اما نمادی از قدرتِ یک کشورِ در شرق است که 6 کشورِ قدرتمند دیگر از جمله چین را در سوی دیگر میز مینشاند.
«مذاکرات 5+1 نمادی از قدرت ایران»
عوامل موثر در ایجاد نقاط عطف
در بدن انسان دو نوع هورمون ترشح میشود، هورمونهای تند اثر Quick acting و هورمونهای کند اثرSlow acting. هورمونی مثلِ انسولین هورمونی تند اثر است که بلافاصله میزان گلوکز یا قند را در خون پایین میآورد. اما هورمونهایی مثلِ تیروئید یا هورمون رشد، هورمونهایی کند اثرند که با یک فاصلهی زمانی بر بدن تاثیر میگذراند. مثلاً هورمن تیروئید با فاصلهی چند روز بر روی بدن اثر میگذارد.
«هورمون تیروئید، یک هورمون کند اثر»
عوامل یا محرکهای موثر در ایجاد نقاط عطف در تاریخ به مثابه هورمونهای «کند اثر slow acting» در بدن عمل میکنند.
نیل فرگوسن، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد معتقد است که شش محرک کند اثر برای تغییرات تاریخی وجود دارد:
یک اختراع یا یک کشف جدید میتواند به مرور رویهی افراد جامعه و درنهایت کلِ جامعه را تغییر دهد، تغییر و تحول به وجود آورد و به آرامی مسیر تاریخ را به سمت و سوی دیگر ببرد. ابداع تکنولوژیِ ماشین بخار، ورودِ بشر به دنیایِ اتمها و در نهایت ابداع ترانزیستور و ورود به عصر کامپیوترها هر یک به مرور دورانساز شدند و مسیر کشتی تاریخ را به دفعات تغییر دادند.
احیا و انتشار ایدهی اسلام ناب محمدی توسط امام خمینی (ره) در زمان پهلوی، جامعهی ایران را برای انقلاب و کشتی تاریخ را برای یک پیچ تاریخی مهم آماده کرد. علاوه بر این، ابداع و انتشارِ نهادهایی چون ولایت فقیه، بسیج، جهاد سازندگی و مواردی از این دست در قبل و بعد از انقلاب محرکهای دیگری برای ایجادِ نقطهی عطفِ مهمِ تاریخ ایران و جهان بود. هر چند همانگونه که گفته شد، این محرک مانند سایر محرکها کند اثر هستند. در انقلابِ ایران، ابتدا با تحقیر ملت ایران در کودتای 28 مرداد 1332، زمینه برای قیامِ 15 خردادِ سالِ 1342 ایجاد شد و ایدهی انقلاب و مبارزه با رژیم پهلوی توسط امام به مرور انتشار یافت. از 1342 تا 1357، 15 سال طول کشید تا این ایده، مثلِ یک هورمونِ کند اثر، در جانِ جامعهی ایران انتشار یافته و اثر کند.
نیل فرگوسن، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد معتقد است که شش محرک کند اثر برای تغییرات تاریخی وجود دارد:
یک اختراع یا یک کشف جدید میتواند به مرور رویهی افراد جامعه و درنهایت کلِ جامعه را تغییر دهد، تغییر و تحول به وجود آورد و به آرامی مسیر تاریخ را به سمت و سوی دیگر ببرد. ابداع تکنولوژیِ ماشین بخار، ورودِ بشر به دنیایِ اتمها و در نهایت ابداع ترانزیستور و ورود به عصر کامپیوترها هر یک به مرور دورانساز شدند و مسیر کشتی تاریخ را به دفعات تغییر دادند.
احیا و انتشار ایدهی اسلام ناب محمدی توسط امام خمینی (ره) در زمان پهلوی، جامعهی ایران را برای انقلاب و کشتی تاریخ را برای یک پیچ تاریخی مهم آماده کرد. علاوه بر این، ابداع و انتشارِ نهادهایی چون ولایت فقیه، بسیج، جهاد سازندگی و مواردی از این دست در قبل و بعد از انقلاب محرکهای دیگری برای ایجادِ نقطهی عطفِ مهمِ تاریخ ایران و جهان بود. هر چند همانگونه که گفته شد، این محرک مانند سایر محرکها کند اثر هستند. در انقلابِ ایران، ابتدا با تحقیر ملت ایران در کودتای 28 مرداد 1332، زمینه برای قیامِ 15 خردادِ سالِ 1342 ایجاد شد و ایدهی انقلاب و مبارزه با رژیم پهلوی توسط امام به مرور انتشار یافت. از 1342 تا 1357، 15 سال طول کشید تا این ایده، مثلِ یک هورمونِ کند اثر، در جانِ جامعهی ایران انتشار یافته و اثر کند.
1.نوآوری تکنولوژی Technological innovation
2. انتشار ایدهها و نهادها The spread of ideas and institutions
«انتشار ایدهی اسلام و به بار نشستن انقلاب»
3.تمایل و گرایش نظام های سیاسیِ حتی خوب به زوالThe tendency of even good political systems to degenerate
زوال و آنتروپیِ سیستمی، هر نظام و سیستمی را تهدید میکند. سیستمهای سیاسی و حکومتها هم از این قاعده مستثنی نیستند و به محض شروع فعالیت به تدریج دچار زوال میشوند.
«آنتروپی سیستمی بلای جان نظامهای سیاسی»
4.جمعیتشناختی Demographics
در حالِ حاضر، سالخوردگى جمعیت به عنوان یک مسئلهی اصلی در بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای توسعهیافته مطرح است.
«ازدیاد جمعیت پسران نسبت به دختران در چین»
از سوی دیگر، تغییر ساختار جمعیت در کشورهایی مانند چین، نمونهی دیگر از محرکِ جمعیتشناختی است. طبقِ آمارهای اعلام شده توسطِ دولت چین در سالِ 2007 تعداد مردان 27 میلیون بیشتر از زنان بودهاند. سالخوردگی جمعیت و عدم تعادلِ جنسیتی میتوانند محرکهایی جمعیتشناختی برای شکلدهی به نقاطِ عطف باشند.
نفت به عنوان مادهی خام در تولیدِ بسیاری از مواد ضروری اهمیت ویژهایی در اقتصاد جهان دارد. کم و زیاد شدنِ عرضهی این مادهی حیاتی بارها اقتصادهای متکی به آنرا به چالش کشیده است. بحران نفتی دههی 1970 و تحریم نفتی اعراب، نمونهای از اهمیت تامین و عرضهی مداوم مواد خام برای ثبات و بقای بسیاری از کشورهاست.
در نهایت، همچنان که جهان گرمتر میشود و آب و هوا دمدمیتر، مسئلهی تغییراتِ آب و هوایی خود را بیش از قبل به عنوانِ یک محرک اساسی نشان میدهد. فجایعِ طبیعی، مثلِ توفانِ سندی، پدیدههایی جدیدی هستند که قبلاً سابقه نداشتند.
«شرایط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد....
... باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاى زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ ارادهى الهى و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهى اردوگاه کمونیستى در دو دهه پیش، و شکست سیاستهاى به اصطلاح لیبرال دموکراسى غربى در حال حاضر - که نشانههاى آن را در خیابانهاى کشورهاى اروپائى و آمریکایی و گرههاى ناگشودنى اقتصاد این کشورها همه مىبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهاى وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستى در شمال آفریقا و بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماریم.» (09/06/1391، بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد)
آری، انقلاب ایران یک نقطهی عطف و یک پیچ تاریخی مهم در تاریخِ نه تنها ایران بلکه جهان محسوب میشود. البته اگر ما توانستیم انقلاب کنیم و کشتی تاریخ را در آستانهی تغییر مسیر قرار دهیم، باید بدانیم که انقلاب واقعی که در آن مسیر کشتی تاریخ به طور کلی عوض شده باشد زمان بر است.
نفت به عنوان مادهی خام در تولیدِ بسیاری از مواد ضروری اهمیت ویژهایی در اقتصاد جهان دارد. کم و زیاد شدنِ عرضهی این مادهی حیاتی بارها اقتصادهای متکی به آنرا به چالش کشیده است. بحران نفتی دههی 1970 و تحریم نفتی اعراب، نمونهای از اهمیت تامین و عرضهی مداوم مواد خام برای ثبات و بقای بسیاری از کشورهاست.
در نهایت، همچنان که جهان گرمتر میشود و آب و هوا دمدمیتر، مسئلهی تغییراتِ آب و هوایی خود را بیش از قبل به عنوانِ یک محرک اساسی نشان میدهد. فجایعِ طبیعی، مثلِ توفانِ سندی، پدیدههایی جدیدی هستند که قبلاً سابقه نداشتند.
«شرایط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد....
... باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاى زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ ارادهى الهى و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهى اردوگاه کمونیستى در دو دهه پیش، و شکست سیاستهاى به اصطلاح لیبرال دموکراسى غربى در حال حاضر - که نشانههاى آن را در خیابانهاى کشورهاى اروپائى و آمریکایی و گرههاى ناگشودنى اقتصاد این کشورها همه مىبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهاى وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستى در شمال آفریقا و بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماریم.» (09/06/1391، بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد)
آری، انقلاب ایران یک نقطهی عطف و یک پیچ تاریخی مهم در تاریخِ نه تنها ایران بلکه جهان محسوب میشود. البته اگر ما توانستیم انقلاب کنیم و کشتی تاریخ را در آستانهی تغییر مسیر قرار دهیم، باید بدانیم که انقلاب واقعی که در آن مسیر کشتی تاریخ به طور کلی عوض شده باشد زمان بر است.
«عدم تعادلِ جنسیتی در چین»
5.عرضه یا تامین مواد اولیه ضروری Supplies of essential commodities
6. تغییرات آب و هوایی Climate change
«توفان سندی»
کامل کردن پیچ تاریخی
«زمانبر بودنِ چرخشِ کشتی تاریخ»
خیلی از افراد با شرایط قبلیِ تاریخ خو میگیرند و در مقابل این تغییرات مقاومت نشان می دهند. در اوایل انقلاب ایمان داغ و شور انقلابی باعث میشد بسیاری تصور کنند پارادایم شیفتی که خواستار آن هستند سریع اتفاق میافتد. امروز اما ایمان افراد ولرم و منطقی است. این باور شکل گرفته که تغییر ظرفِ زمان یا پارادایم شیفت به آرامی صورت میگیرد. چرخش کشتیِ تاریخ در یک نقطهی عطف یک دفعه نیست چرا که کشتی تاریخ در دریای زمان به طور پیوسته در حالِ ادامه دادن به مسیرش است. یک انقلاب تحولی بزرگ است ولی ادامه و استمرار آن باعث می شود مسیر تاریخ عوض شود. در صورت قطع و رها کردن معیارهای انقلاب تحول اصلی یا پیچ تاریخی رخ نخواهد داد.
«پیچ جادهی تاریخ»
«آن حادثهاى که در ایران اتفاق افتاد و مسیر تاریخ را عوض کرد، واقعاً در قالب الفاظ نمیگنجد. حالا سى سال از انقلاب گذشته؛ وقتى سیصد سال بگذرد، کسانى که ناظرند و این حادثهى عظیم را مىبینند، آنها حس میکنند که چه اتفاقى افتاده؛ چه پیچ عظیمى در تاریخ امت اسلامى، و فراتر از آن، در تاریخ بشریت، اتفاق افتاده. کار بزرگى شده؛ ماها بخشهاى کوچکى از آن را حس کردیم و لمس کردیم و دیدیم و مىبینیم.» (بیانات در دیدار جمعی از جانبازان قطع نخاعى 06/07/1390)
منبع: مشرق
منبع: مشرق