بسم الله الرحمن الرحیم
رَبِّ اَعوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَیاطین
بار الها به تو پناه می برم از شوکهای وسوسه انگیز شیاطین
اگر قبول کنیم که داستان فیلم شبکه اجتماعی در مورد شبکه فیس بوک واقعی باشد و جعل و ساخته سازمانهای خاصی نباشد با استناد به همین فیلم و نگاهی به این شبکه می توان گفت فیس بوک که پایه و اساس تشکیل آن بر مبنای روابط نامشروع قرار گرفته به مثابه یک میهمانی مختلط و اصطلاحاً پارتی مرسوم در فرهنگ سازندگان شبکه است. وقتی صحبت یک مهمانی مختلط عمومی با هر فرهنگ و عقیده ای می شود طبعاً می توان پی برد چه مسائلی در آن واقع خواهد شد. اما در اینجا منظور ما از بیان این مطالب معرفی شبکه فیس بوک نیست، بلکه با مقدمه ای کوتاه برای بهتر روشن شدن مطالب، کلیاتی از این شبکه را بررسی می نماییم تا به ضربات و تقابلات آن با مذهب بهتر آشنا شویم.
همانطوری که اشاره شد این مطالب را بر مبنای معرفی سازندگان شبکه در اینجا آورده ایم. جالب است، در حال نگارش این مقاله که بودیم برنامه ای از تلویزیون در حال پخش بود که در مورد سفارت مجازی آمریکا در ایران صحبت می کرد. گوینده آنجا می گفت ما این سایت را برای مقاصد پاک و ارتباط دو جامعه ایران و آمریکا ایجاد کرده ایم . دوست عزیزی از استاد بزرگواری پرسید: طبق آیه شریفه قرآن که می فرماید:
فَبَشِّرْ عِباد اَلَّذینَ یَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ
بشارت ده آن عباد را که اقوال را می شنوند و نیکوتر آنرا عمل می کنند.
(سوره زمر، آیات 17و18)
ما همه چیز را بشنویم و گوش فرا دهیم و بعد آنرا نقد کنیم چه اشکال دارد؟ استاد گرامی فرمودند: کدام عباد، آیا شما آن عبادی هستید که اگر رفتید غرق نشوید.
کاربر با کمترین ارتباط گیری با چنین شبکه هایی خود را در وسط مجلسی مملو از نظرات و افکار مختلفی خواهد دید که چون از تنوع بسیار بالایی برخوردار است به یک اعتیاد و نیاز تکرر ورود به آن وابسته خواهد شد. حضور و معاشرتی آزاد و اباحی گرانه در فضایی نامحدود و بدون هرگونه مانع و ممنوعیتی آنطور که در کتاب شریفه مصباح الشریعه آمده است:
قال الصادق (علیه السلام):
فَعاشِر الخَلق الّله تعالی و لا تَعاشِرهم لِنَصیبک من الدّنیا و لطَلبِ الجاه و الرّیاء و السُّمعَة.
معاشرت و اختلاط مکن با مردم از برای توقع نفع و یا تحصیل اعتباری یا از برای ریا و شهرت.
(مصباح الشریعه باب 45- معاشرت با مردم)
وَ لا تُسْقِطِنَّ بسَبَبها عَن حدود الشریعة مِن باب المُماثِلَة و الشَهوة . فَاِنَّهُمْ لا یُغَنونَ عَنکَ شَیئاً و تَفوتُکَ الاخرةُ بلافائِدةٍ.
و در اختلاط و معاشرت با مردم چنان مباش که از معاشرت ایشان از حدود شرع بیرون روی و از مخالطت با ایشان خوی ایشان بهم رسانی و در مراتب عبادت و بندگی نقصانی به تو واقع شود.
(مصباح الشریعه باب 45- معاشرت با مردم)
چرا که هرگاه از معاشرت و مؤانست مردم نفع نباشد ضرر چرا باشد؟
همیشه به فکر این نباشید که معاشرت برای شما با نفع باشد، طبیعتاً منظور از نفع، نفع مادی است. چرا که بارها و بارها به ما توصیه گردید که با کسانی همنشین باشید که برای دین شما مفید باشند و نه اینکه معاشرت بکنید برای تحصیل اعتبار، چون این خلاف استعانت از الله تعالی است و نوعی شرک خفی می باشد.
و اینکه مراقب باشیم در نشست و برخاست هایمان عزّت را از خداوند متعال طلب نمائیم و از برای ریا و شهوات روند و آیندهای خود را طراحی نکنیم. این حساسیت امام معصوم (علیه السلام) نسبت به معاشرت به ما می آموزد که تا چه مقدار باید ظرافت های آنرا رعایت نمود و در فراز بعدی توصیه به این می فرمایند که در همان حالِ معاشرت با مردم، از ذکر الهی غافل نباشید که از حدود الله تعالی خارج گردید. ذکر الهی تذکر به اوامر و نواهی اوست نه صرف لقلقه زبان.
پس برای خارج نشدن حدود الهی قطعاً نیاز به این است که همنشینان فرد هرکس و از هر قشری نباشد و اینکه بهرحال به این نکته باید توجه داشت که صفات پسندیده آنها را در خود رشد دهد و اگر صفت رذیله ای در آنها بود از خود دور کند و باز توصیه می شود همنشینانت باعث ضرر به دینت نباشند، لااقلی که اگر نفعی در آنها برای تو نیست.حال اگر ما نحوه تأمل و جلسات در شبکه های اجتماعی مجازی را با این گفته ها در کنار هم قرار دهیم به روشنی پی می بریم که یکی از مهم ترین و زیربنایی ترین مسائل ایمان که پذیرش ولایت الله و در بی ایمانی پذیرش ولایت طاغوت است را هدف گرفته اند و این همان اثر معاشرت آزاد بدون مانع با دگران است.
{به فیس بوک خوش آمدید. فیس بوک شبکه آنلاین است که به شما کمک می کند با هر شخصی در شبکه های مختلف ارتباط داشته باشید.}
«برگرفته از فیلم شبکه اجتماعی»
یک توصیه و ترفند کاملاً شیطانی برای ورود هر فردی با هر تفکری حتی کسانیکه اندیشه دینی و موحدانه دارند به جمع خودشان. ولی لازم است بدانیم همانطوریکه شیطان قسم خورده که من بندگانت را اغوا خواهم کرد:
قالَ فَبِعِزَّ تِکَ لَاُغْوینَّهُماَجْمَعینَ.
به عزت و جلال تو قسم که تمام خلق را گمراه خواهم کرد.
(سوره ص، آیه 82)
این همان اغوای بزرگ است که اتفاقاً به نظر می رسد این دفعه دامان صالحین را بهتر در نظر دارد. چون هم فکرانشان که از قبل در رکابشان بوده اند. آنها با این نحوه عملکرد، کاربر جدید را کم کم و پله پله به جایگاهی که با اعتقاداتش فاصله زیادی دارد می کشانند بدون اینکه خود فرد متوجه این انحراف شود، همانطوریکه در آیه شریفه قرآن کریم آمده است:
وَلَنْ تَرضی عَنْکَ الیَهوُدُ وَ لَا النَّصَرَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ
هرگز یهود و نصاری از تو خشنود و راضی نمی شوند تا اینکه تابع ملت آنها گردی.
(سوره بقره، آیه 120)
و در این حال است که به ما توصیه شده:
قال الصادق (علیه السلام):
وَ اقطعْ عَمَّنْ تنسیکَ وصلتُهُ ذکر الّلهِ و تشغلکَ الفَتَهُ عَن طاعَةِ الّله.
قطع کن اختلاط را با کسی که اختلاط او موجب فراموشی باشد از حق و الفت و مؤانست با او مانع طاعت و بندگی خداست.
(مصباح الشریعه باب 45- معاشرت با مردم)
فَاِنَّ ذلِکَ مِنْ اَوْلیاءِ الشیطان وَ اَعْوانهِ.
چرا که این چنین جماعتی از اولیاء شیطان هستند و اعوان و مددکاران شیطانند و هر کس با ایشان مصاحبت و مجالست نماید مثل ایشان می شود.
(مصباح الشریعه باب 45- معاشرت با مردم)
از کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) پی می بریم که این نوع ارتباط سازیها توسط شیطان و اعوانش مسأله جدیدی نیست که راهکار جدیدی بخواهد، بلکه بهترین آن طبق توصیه های خود آن بزرگوار دوری کردن از حضور در جمع آنان است و اگر هم مجالست و مسامحه فردی با این افراد برای خودش مضر نباشد ولی باعث تجری و مخالطت دیگرانی که قدرت تفکیک را ندارند بشود این مسامحه باعث گمراهی آن دگران است.
قال رسول الله (صلی اله علیه و آله و سلم):
فَاِنَّ اَوَّلَ فِتْنة بنی اِسْرائیلَ کَانَ فِی النِّساء.
بدرستیکه نخستین گمراهی یهودیان در خصوص زنان بود.
(بهشت جوانان161- نهج الفصاحه 108)
تأمل در این حدیث این نکته را گوشزد می کند که دو رکن انحرافی که در آن ذکر شده از ارکان تشکیل دهنده این شبکه مجازی یا همان حزب شیطان است.
همانطوری که در تعریف این سایت آمده "دوستانی برای خود پیدا کنید" این همان اولین دستاورد سازندگان سایت است.
تشکیل گروپ:
گروپ کسانی هستند که علاقه و شور جنسی خاصی به خواننده ها و شخصیت های معروف دارند.
رسول گرامی اسلام (صلی اله علیه و آله و سلم) فرمودند:
فِتْنه اَضَّر عَلَی الرِّجال مِن النِّساء.
برای مردان فتنه ای زیان انگیز از زنان بی تقوا نخواهد بود.
(بهشت جوانان- ص 160)
(کنز العمال ج 16- ص 276)
{ این جرم است که افکار، تجربه های شخصی و اخبار روزمره تان را با دیگران سهیم نشوید.} «برگرفته از فیلم شبکه اجتماعی»
یکی از دستورالعملهای این شبکه این است که گزارشاتتان را با دیگران در جریان بگذارید. نکته اینجاست که کاربر توجه ندارد این اطلاعات و نشر آن، چه شخصی و چه اجتماعی به ضرر خودشان یا حتی جامعه ای است که در آن زندگی می کنند. یکی از ویژگی های مؤمن رازداری اوست چنانکه در احادیث آمده است. بنده باید رازداری را از معبود خود بیاموزد، اولین عقوبت افشای اسرار سلب ایمان از انسان است، در واقع اثر وضعی این اقدام به شخصیت فرد این است که وی اعتقادات خود را زیرپای می گذارد و نسبت به آنها سست می شود و در روایات ائمه طاهرین علیهم السلام نیز به این مطلب اشاره شده است، آنجا که:
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
مَن اَذاعَ عَلَیْنا حَدیثُنا سَلبه الّله الایمان.
هر کس حدیث ما را (اسرار ولایت را) فاش کند خداوند متعال ایمان او را سلب می فرماید.
( کافی جلد2- ص 370 باب الاذاعه)
می توان فاش کردن اسرار شیعه و یا جامعه را مصداق بارز ضعف در مسأله تولّی تبّری دانست، زیرا فرد با برملا کردن مسائل داخل جامعه به اغیار، خود را همراه با آنان نموده و از همراهی با جامعه خود خویش را مبرّی نموده است و کسی که از چنین سعادتی محروم گردد ایمان در او یا ظهور نمی یابد و یا از دستش خواهد رفت، چرا که یکی از مصادق ایمان به ائمه معصومین علیهم السلام تولّی آنها و پیروی از اوامرشان است. از دیگر لطمات افشای اسرار، شراکت در آسیب هایی است که به دیگران وارد می شود و اگر ضرر و زیانی چه مالاً و چه جاناً از این افشاگری به کسی برسد خدای متعال افشا کننده آن اسرار را جزو مسببین اصلی محسوب می فرماید. با در نظر گرفتن عواقب افشای اسرار انسان در نحوه حفظ و نگهداری آن تلاش و همّ خاصی را در بر خواهد گرفت. هشام بن سالم می گوید:
پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) خدمت فرزند بزرگوارشان امام موسی کاظم (علیه السلام) شرفیاب شدم. مسائلی از ایشان پرسیدم که ضمن پاسخ به من امر فرمودند که از افشای آن خودداری کن. من عرض کردم فدایت شوم شیعیان پدرتان گمراهند و نیاز دارند که این مطالب را به آنان منتقل کنم. آن حضرت فرمودند: اگر آنان را علاوه بر ایمان، زیرک یافتی مانعی ندارد و به آنان بگو، ولی تعهد بگیر که به کسی نگویند، زیرا اگر چنین نکنند به قتل ما اقدام کرده اند. در سند تاریخی دیگری آمده است آنگاه که علی بن اسماعیل بن جعفر صادق برادر زاده امام موسی کاظم (علیه السلام) را به مرکز حکومت عباسی فرا خواندند حضرت که می دانستند حکومت او را برای کسب اطلاعات در مورد ایشان دعوت کرده اند وی را از این سفر فتنه خیز منع نمودند و به او فرمودند: هر چه از نیازهای دنیوی داشته باشی برطرف می کنم ولی او به انجام این سفر اصرار ورزید. آن حضرت پس از رفتن او به یاران خود فرمودند: او می رود و در ریختن خون من شریک می شود.
از آنجا که دشمن همواره درصدد است تا اسرار حیاتی ما را به چنگ آورد، نه تنها فقط به دنبال اطلاعات نظامی نیست بلکه هرگونه خبری که به نحوی وی را در رسیدن به اهدافش یاری نماید برای او مهم است. او می خواهد نقاط ضعف و قدرت ما را بدست آورد تا بتواند راههای نیرومند شدن ما را مسدود نموده و از نقاط ضعف ما برای ضربه زدن به ما استفاده کند. بنابراین اخبار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خلاصه هرگونه خبری ممکن است به دشمن ما کمک کند حتی آن اخباری که از نظر ما بسیار عادی و عامیانه و روزمره است. آنان وقتی می توانند دست به نشر اکاذیب و شایعات بزنند که اطلاعاتی دقیق از وضعیت داخل کشور حریف داشته باشند. در شبکه های اجتماعی، آنان بطور آشکار به این امر مبادرت و اقدام می نمایند ولی خود کاربر در اکثر اوقات نمی داند که در حال انجام چه عملیاتی است. رازپوشی و حفظ اسرار یکی از راههای مبارزه با آنان است.
با مطالعه قرآن کریم متوجه می شویم که این کتاب آسمانی به گونه ای غیر مستقیم رازپوشی و حفظ اسرار را به مسلمانان آموزش می دهد. در آنجا که یعقوب (علیه السلام) به فرزندش یوسف (علیه السلام) می فرماید:
یَبُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُءْیَاکَ عَلَی إِخْوَتِکَ فَیَکیدُواْ لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیطَنَ لِلْإِنسانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ.
ای پسرک من خوابت را برای برادرانت حکایت منما که با تو مکر کنند و حیله ای نمایند بدرستیکه شیطان برای انسان دشمنی است آشکارا.
(سوره یوسف، آیه 5)
از این داستان دو نکته جالب حفاظتی استفاده می شود:
1) یوسف (علیه السلام) با اینکه سن و سال کمی داشت خواب را به طور خصوصی و دور از چشم برادران برای پدر نقل کرد.
2) اینکه اسرار را باید حتی از برادران نیز پوشیده داشت چه رسد به اغیار.
دیگر در ماجرای موسی (علیه السلام) که فرعون بنا به اطلاعی که در مورد نوزاد پسری که قرار است سلطنتش ر ا ویران کند پیدا کرد دستور قتل نوزادان پسر بنی اسرائیل را صادر کرد. وقتی مادر موسی (علیه السلام) پس از تولد او تصمیم می گیرد موسی (علیه السلام) را در صندوقچه قرار دهد و در آبها ی نیل رها سازد بی طاقت شده و نزدیک به کشف اسرارش می شود تا آنجا که خداوند متعال در قرآن می فرماید:
وَ اَصْبَحَ فُؤَادُ اُمِّ مُوسَی فَرِغاً اِن کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَی قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.
صبحگاه دل مادر موسی خالی از صبر گردید (و به حدی) بی طاقت گردید که اگر نبود که ما دلش را نگاه داشتیم تا اینکه از مؤمنین باشد سرّ خود را آشکار می نمود.
(سوره قصص، آیه 10)
و این نشان می دهد که نگهداری سرّ و فاش نکردن اسرار چه مقدار مهم است که خداوند به آن قلب نظر دارد و ایمان فرد رازدار را خود محکم می فرماید. در اینجا لازم است به مسأله تقیّه اشاره ای اجمالی گردد و جایگاه تقیّه را در فقه شیعه بیان نماییم.
تقیّه یا همان پنهان کاری آن است که انسان کتمان حقیقت کند در مورد حفظ جان و مال و ناموس خود یا فردی یا جامعه اسلامی که البته در مورد وظایف شرعی یک فرد مسلمان آمده است. تقیّه یکی از خواص فقه شیعه و جزء یکی از طرحهای برنامه ریزی شده بسیار قوی برای مبارزه با خفقان موجود علیه مذهب در ادوار مختلف به کار برده شده است. با نگاهی به مسأله تقیّه می توان پی برد که واگذاری مسائل روزمره به اغیار اعم از فردی و اجتماعی ولو هر چند از نظر فرد عادی و اولیه باشد تا چه مقدار می تواند به پیکره یک جامعه لطمه وارد نماید. چون از لابه لای مسائل عمومی که کاربر در فضای مجازی پیاده می کند به راحتی می توانند مسائل آماری و حتی خیلی خاص را اخذ کنند. در اینجا چندین روایت به جهت نزدیک شدن مسأله حفظ مسائل اجتماعی و فردی با اصول مذهب را اشاره می نماییم.
عَن حَماد بن واقِدٍ اللحام، قالَ: استقبلتُ اَباعَبدِاللّهِ (علیه السلام) فی طریِقٍ فَاَعْرضتُ عنهُ بِوَجْهی وَ مَضیتُ فَدَخَلْتُ علیهِ بَعْد ذَلکَ فَقُلت جَعَلْت فداک إِنّی لالقاک فاصرِف وَجهی کراهة ان اشقّ علیک فَقال لی: رحمکَ اللّه ولکِن رجلاً لقینی امس فی موضوع کذا و کذا، فَقال: عَلیک السّلام یا اَباعّبداللّه ما احسن و لا اجمَلَ.
حماد بن واقد گوید: در میان راهی با امام صادق (علیه السلام) روبه رو شدم و روی خود را از آن حضرت برگردانیده و گذشتم. سپس در وقت دیگری خدمتش رسیدم و عرض کردم قربانت گردم من شما را ملاقات می کنم و رو می گردانم زیرا نمی خواهم شما را به رنج بیندازم، فرمود: خدا تو را رحمت کند ولی دیروز در فلان جا مردی مرا دید و گفت: علیک السلام یا اباعبدالله، او کار خوب و شایسته ای نکرد.
(اصول کافی جلد 3- ص 310)
قالَ ابوعبداللّه (علیه السلام): یا اَبا عُمر ان تسعة اغشار الدّین فی التقیّه وَ لا دین لِمن لا تَقیّه لَه.
ابی عمر عجمی می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند: ای ابا عمر نُه دهم از دین در تقیّه است و هر که تقیّه ندارد دین ندارد.
(اصول کافی جلد 3- ص 312)
حال چطور ممکن است با توجه به این احادیث و مسأله تقیّه بعضی به راحتی هر آنچه که باید در بین خودی ها و درون جامعه بماند موجب نشر و گسترش آن شده و موجبات زحمت و مشقّت و حتی به خطر افتادن جان مردم می شوند.
لذا اگر:
تفکّر بدون حکمت و رها و یَله تَفَلسُف است نه تعقل، پس با حکمت در بستر پذیرش ولایت "الله تعالی" تعقل کنیم.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لَا یَاْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ اَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ اَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْاَیَتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ.
ای کسانی که ایمان آورده اید محرم اسراری از غیر خود انتخاب نکنید آنها از هرگونه شرّ و فسادی درباره شما کوتاهی نمی کنند آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه های) دشمنی از دهان و (کلام) شان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند از آن مهمتر است ما آیات را برای شما بیان کردیم اگر بیندیشید.
(سوره آل عمران، آیه 118)
و از محافل شیطان دوری و به محافل الهی بپیوندیم.
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَبِ اَنْ إِ ذَا سَمِعْتُمْ ءَایَتِ اللَهِ یُکْفَرُبِهَا وَ یُسْتَهزَأُ بِها فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ اِنَّکُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنفِقِینَ وَ الْکَفِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً.
و خداوند ( این حکم را ) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می کنند با آنها ننشینند تا به سخن دیگری بپردازند و گرنه شما هم مثل آنان خواهید بود خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می کند.
(سوره نِساء، آیه 140)
و نگذاریم هر نجوایی از دریچه گوشها قلبهایمان را تسخیر کند.
لَّولَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُوْمِنُونَ وَ الْمُوْمَنَتُ بِاَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَ قَالُواْ هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ.
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است.
(سوره نور، آیه 12)
و هر کلامی که باعث کدورت دل هایمان شود را به زبان نیاوریم.
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِاَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِاَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَعِندَاللّهِ عَظیمٌ.
به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می گرفتید و با دهان خود سخنی می گفتید که به آن یقین نداشتید و آنرا کوچک می پنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است.
(سوره نور، آیه 15)
و با هر آنکس که موجب دوری از ولایت الله شود مرتبط نشوید.
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهَ یَقُولُ یَلَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا.
و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می گزد و می گوید ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم.
(سوره فرقان، آیه 27)
فاِن حِزبُ الله هُم الغاِلبون
اِنشاءالله
والسّلام
منبع: تیتر یک