سخنرانی استاد حسن عباسی در نشست تخصصی با موضوع رسانه و تروریسم
سخنرانی استاد حسن عباسی در نشست تخصصی با موضوع رسانه و تروریسم
9 آذر 94 - دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه صداوسیما
نشست تخصصی «رسانه و تروریسم» با سخنرانی استاد حسن عباسی و حسن عابدینی در دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه صداوسیما برگزار شد. در این نشست تخصصی، حسن عابدینی (قائممقام مدیرعامل خبرگزاری صداوسیما) و استاد حسن عباسی (پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاسی) به بررسی حملات تروریستی پاریس از منظر رسانهها و نقش رسانهها در مواجهه با رخدادهای بحرانزا پرداختند.
پیامهای رسانههای غربی ماهیت تروریستی دارد
استاد حسن عباسی با اشاره به تازه ترین سخنان رهبری گفت: رهبری در نامه اخیر خود به حذف بنیانهای این اندیشه تأکید کردند. تروریسم در مطالعات امروزی به ۳۰ شاخه تقسیم میشود که تروریسم خشونتبار یا چریکی تنها یکی از این شاخههاست. دامنه تهدیدهای تروریسم اقتصادی، کشاورزی، زیستمحیطی و… بسیار وسیعتر از تروریسم چریکی است. از این ۳۰ شاخه تروریسم رسانهای و تروریسم روانی دو حوزه مهم و مرتبط با علوم ارتباطات و رسانه است. رسانه در تروریسم رسانهای و روانی فرم محسوب میشود که محتوا آن هم ماهیت تروریستی است. شما میدانید که نسبت بین فرم و محتوا از هم تفکیکپذیر نیستند، این نسبت دقیقا نسبت بین رسانه و تروریسم را شکل میدهد. پس رسانه به عنوان خط اول تروریسم محسوب میشود.
او ادامه داد: تروریسم و رسانه پدیدههای جدای از یکدیگر نیستند. در رسانههای غربی پیام ماهیت تروریستی دارد. اما سوال این است که پیام در قالب رسانه چگونه به ماهیت تروریستی تبدیل میشود؟ در جواب باید گفت که در انفجارهای سال ۱۹۹۳ که توسط «رمزی یوسف» مسلمان در زیر برجهای دوقلوی نیویورک صورت گرفت. کیلینتون بعد از این انفجارها گفت: «سبک زندگی آمریکایی زیر حمله». این ماجرا در زمان تونی بلر با انفجار متروی لندن اتفاق افتاد و بلر هم گفت: «سبک زندگی انگلیسی زیر حمله». در انفجار اخیر پاریس هم مشاهده بودیم که اولاند هم از حمله به سبک زندگی فرانسوی سخن گفت. در هر سه این اظهار نظرها یک موضوع مشترک بودند و آن هم این بود که سبک زندگی مدرن توسط بربرها و وحشیها زیر حمله قرار گرفته است. ببینید خود این پیام ماهیت جنگطلبانه و تروریستی دارد و جهان را به دو قطب مدرن و بربرها تقسیم میکند. این تقسیمبندی را در تولیدات نمایشی و فیلمهای غربی هم میتوان مشاهده کرد. به اعتقاد من علت این قطببندی و گارد گرفتن غرب را باید در به بن بست رسیدن ایدئولوژی لیبرال جستوجو کرد.
این کارشناس مسائل استراتژیک در ادامه گفت: با اینکه سبک زندگی آمریکایی همچنان به حیات خود ادامه میدهد، اما بنیان نظری آن یعنی لیبرالیسم به پایان خود رسیده است و در افق ۲۰۳۵ تمدن غرب جاگزینی برای آن نخواهد داشت. چون اقتصاد اساسیترین عنصر سرمایهداری است و وقتی اقتصاد به بن بست رسیده است و نمیتوانند معیشت بشر را اصلاح کنند، مدرنیته نیز غیر از بازتاب عمومی توسط رسانهها جذابیتی نخواهد داشت. از سوی دیگر هیچ کشور دیگری این توان را ندارد که الگوی جایگزینی برای این وضعیت ارائه دهد. در این شرایط ریچارد واتسون در کتاب خود «نظام مالی اسلام» را تنها نظام جایگزین میداند. در این وضعیت با تأکید رهبری بر تشکیل تمدن نوین اسلامی باعث شده که غرب در برابر اسلام گارد بگیرد. برای همین سبک زندگی آمریکایی، یا فرانسوی و انگلیسی که به عنوان بهانه حملات تروریستی مطرح میشود، در همان حد بهانه باقی میماند. چرا؟ چون هدف اصلی غرب بیآبرو کردن رقیب آینده خود است و نظام غرب برای بیآبرو کردن اسلام دو کارکرد را برای رسانههای خود تعریف کرده است. نخست برای مردم بیرون از اسلام، اسلام را پدیدهای خشن معرفی کنند و دوم در درون جهان اسلام به سمتی حرکت شود که نسل آینده اسلام را کنار بگذارد.
دکتر حسن عباسی افزود: علاوه بر پیام رسانههای غربی که ماهیت تروریستی دارد، عامل پیام هم تروریست است و به خشونت دامن میزند. درست برخلاف گروههای تروریستی دهه های گذشته که سعی میکردند تصویر بدی از آنها منتشر نشود و خودشان را مردمدوست نشان میدادند، گروههای تروریست امروزی اصرار دارند که خشونت را عریان ارائه کنند. این مسئله به «سندرم استکهلم» بر میگردد که در دهه ۷۰ میلادی در یک گروگانگیری که در استکهلم اتفاق افتاد، گروگانها طرفدار گروگانگیرها شده بودند! چون اگر خشونت عریان و علنی باشد این احتمال وجود دارد که قربانیان خشونت به حمایت از تروریستها اقدام کنند. رژیم صهیونیستی هم از این حربه به خوبی استفاده میکند. وی در ادامه با اشاره عملیات رسانهای حرفهای داعش گفت: داعش از تیمهای حرفهای خبرنگاری برای نمایش صحنههای خشونتآمیز خود استفاده میکند. تا جایی که ما امروز شاهد کارگردانی از نوعهالیوودی در تصاویر خشن آنها هستیم. مصداق بارز آن هم کشتن مصریها قبطی در ساحل مدیترانه است. یکی از راهکارهای مقابله با این عملیات، نپرداختن به این خشونتها و بازی نکردن در زمین دشمن است. چون داعش از ظرفیت فضای سایبر هم برای انتشار خشونت خود استفاده میکند و از سایبر تروریسم به عنوان مکمل تروریسم رسانهای و تروریسم روانی خود بهره میگیرد.
داشتن برنامه ثابت برای رصد تروریسم ضروری است
عباسی در پایان به چند مورد از نکات کاربردی در مقابله با تروریسم رسانهای اشاره کرد و تصریح کرد: تمرکز بر روند تشکیل تروریسم تکفیری توسط غرب یکی از این نکات است که در کتابی به اسم «جنگ جهانی چهارم» نوشته «دومارانش» فرانسوی به عینه اذعان شده که تروریسم محصول خود فرانسوی ها در پاکستان است. اگر ما در حوادث اخیر این کتاب را بازخوانی میکردیم، بسیار مؤثر واقع میشد. تمرکز بر تجربه قبلی تروریسم و به ویژه حادثه ۱۱ سپتامبر، تبیین رابطه تکفیریها با حامیان غربی، تبیین نامگذاری گروهها، داشتن برنامه ثابت تلویزیونی پیرامون رصد تروریسم، مدیریت احوال مخاطب و تمرکز بر عملیات روانی فعال از نکات کاربردی دیگری بود که عباسی برای مقابله با تروریسم رسانهای مطرح کرد.
وی جهان دوقطبی دوران جنگ سرد را برای تجزیه آلمان و شهر برلین دانست و افزود: جهان دو قطبی جدید در خاورمیانه است که یک قطب آن ایران و قطب دیگر آن اسرائیل است. این قطب ایران را به عنوان محور مقاومت و حمایتهای روسیه و گاهی چین را در یک سو و اسرائیل و حامیان غربی و اروپاییاش را در سوی دیگر قرار میدهد. وزن دهی به اخبار تروریسم مبتنی بر مدیریت بحران نیز مبحث مهمی دیگری است. چرا که در حوادث اخیر پاریس شاهد بودیم که فرانسه حادثه تروریستی را از مرحله تنش و تشنج عبور داد و به بحران تبدیل کرد. اما حادثه بیروت نتوانست از سطح تنش و تشنج عبور کرده و به بحران تبدیل شود؛ یعنی از حالت عادی به تنش تبدیل شد، اما فرانسوایها با نظامی و امنیتی کردن فضا این حادثه را به بحران تبدیل کردند و به نفع خود سود بردند.
چه باید کرد!؟
در حاشیه این نشست وی در پاسخ به این سوال که وظیفه ما در قبال جریان نفوذ و سلطه رسانهای غرب چیست؟ گفت: ببینید که مخاطب شبکههای ما را کمتر میبیند یک مسئله است، اینکه ما بدانیم در چه عصر و شرایطی زندگی میکنیم یک مسئله دیگری است. ما الان در فضای رسانههای متعدد، متکثر و متنوع قرار داریم. و در فضای سایبر امروزی این شرایط برای شما فراهم است که بتوانید به رسانههای متعدد دسترسی داشته باشید. در داخل کشور هم این امکان برای شما وجود دارد که شبکههای داخلی متنوعی را داشته باشید. و انتخاب شبکههای ماهوارهای هم این قابلیت برای شما وجود دارد. پس ما در یک شرایط و عصری زندگی میکنیم که از منع؛ از اینکه نبینید و نشنوید و ندانید دیگر نمیتوان صحبت کرد. در این وضعیت تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که اولا بپذیریم ، وقتی این تنوع را در سه حیطه رسانههای داخلی، رسانههای ماهوارهای خارجی و رسانههای حیطه سایبر پذیرفتیم، اتفاق دوم میافتد. اتفاق دوم این است که یک تشخیصی را بتوانیم به مخاطب و این درک را بدهیم که اهم و فیالاهم کند و بتواند تشخیص دهد که از بین پیامهایی که از رسانههای مختلف میگیرد کدام برای او سر راستتر است. چون خیلی از این اطلاعات را مخاطب ما ندارد؛ حتی در شبکه داخلی نمیدانید که برنامه مناسبش چه زمانی بخش میشود! الان مخاطب ما نه فقط در داخل کشور بلکه مخاطبان جوامع دیگر هم از این مشکل به اصطلاح در معرض حجم انبوه اطلاعات بودن خودش در نوعی پس زدن رسانهای قرار دارد.
عباسی ادامه داد: الان در علوم ارتباطات یک اصطلاحی را باب کردند به عنوان «ولع رسانهای». این اصطلاح به ما میگوید که مخاطب امروز حرص و ولع دارد که اطلاعات بیشتری داشته باشد، آن هم اطلاعاتی که در فضای سایبر ماهیت دوسویه داشته باشد. لذا آنچه که شما به عنوان تاثیر رسانههای ماهوارهای میخوانید، در بازه زمانی سه چهار سال آینده به شدت ریزش خواهد کرد و به سمت فضای سایبر سوق پیدا میکند. پس باید اینطور سوال کرد که رسانههای رسمی ما چطور دارند عمل میکنند و تاثیرگذاری آنها در چه حد است؟ رسانههای یکسویه ماهوارهای و بعد هم رسانهای دوسویه سایبر چه تاثیری دارند؟ این ضریب انتخاب از فضای رسانههای ماهوارهای آرام آرام شیفت به سمت فضای سایبر میکند. نه فقط در ایران بلکه در همه جهان این اتفاق رخ میدهد.
حال سوال این است چه کنیم که به پیامی که ما صادر میکنیم، تلویزیون، رادیو و رسانههای سایبر ما صادر میکند، روزنامههای ما مینویسند، خبرگزاریهای ما منعکس میکنند، مخاطب داخلی و بعضا مخاطب خارجی به آن توجه کند؟ اول کیفیت خبر یا فیلمی است که تهیه میکنیم. دوم مسئله برند بودن رسانهای است که پیام را انتشار میدهد؛ ما برند را فقط در تجارت میشناسیم، در صورتی که برندهای خبری، سینمایی، انیمیشن و… هم امروزه خود به خود یک ضمانتی را در عرصه رسانهای ایجاد میکنند. سوم هم باید ما بپذیرم که یک اقلیت رسانهای هستیم در جهانی که صدها و هزاران شبکه ماهوارهای، سایبر و… وجود دارد و سینما، تلویزیون، رادیو و فضای سایبر ما قدرت رقابت با این مجموعهها را ندارد. اما یه وجه برتری نسبت به آنها دارد و آن هم این است که چون به زبان «فطرت» خیلی از رسانههای ما میتوانند صحبت کنند، باز هم مخاطب سراغ هر رسانهای که برود یک سری به رسانههای خودی میزند. امروز هنر این است که اگر در اقلیت هم هستید بتوانید به زبان فطرت سخن بگویید، چون زبان فطرت یک زبان جهان شمول است.
منبع: دانشگاه صدا و سیما
استاد حسن عباسی در نشست رسانه و تروریسم در دانشکده صدا و سیما بیان کرد: اینکه امروز عصر تروریسم نامیده میشود، باید گفت که ما طی چند دهه آینده با این پدیده شوم بسیار با آن مواجه خواهیم شد.
وی افزود: تروریسم امروز به ۳۰ شاخه اصلی تقسیم میشود و آنچه که خشونت نامیده میشود، یکی از این انواع تروریسم است.
این کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: البته تروریسمیکه ما این روزها بیشتر با آن درگیر هستیم مدیا تروریسم با عنوان تروریسم رسانه ای و سایکو تروریسم با عنوان تروریسم روانی است که در این جلسه به آن میپردازیم.
عباسی تصریح کرد: جایی که نسبت تروریسم با رسانه را تعریف میکنیم، باید دو مقوله را در نظر بگیریم؛ رسانه به عنوان فرم و تروریسم به عنوان محتوا. در اینجا خود رسانه به عنوان خط اول پدیده تروریسم است. بنابراین دو پدیده تروریسم و رسانه پدیده ای جدا از هم نیستند.
وی با بیان اینکه در رسانه عنصر اول پیام است، گفت: در اینجا خود پیام ماهیتی تروریستی دارد، به طور مثال وقتی که یازده سپتامبر رخ داد، در لندن بمب منفجر شد و در فرانسه کشتار صورت گرفت، بوش، بلر و اولاند یک پیام توسط رسانهها منتشر کردند؛ به سبک زندگی آمریکایی حمله شد، به سبک زندگی بریتانیایی حمله شد، به سبک زندگی فرانسوی حمله شد.
عباسی با بیان اینکه همه این پیامها حاوی خشونت بود و ماهیت تروریستی داشت، گفت: آنها این پیام را رساندند که به سبک زندگی مدرن حمله شد و بربرها که از چنین زندگی رویایی محرومند، تلاش میکنند تا زندگی ما را هدف قرار دهند.
وی تصریح کرد: در چنین تلقی یک ماهیت خشن و جنگ طلبانه ای وجود دارد و ماهیت پیامیکه القا میشود، جنگ طلبی علیه دیگر کشورهاست که ما این سیاست را در بازیهای کامپیوتری و سینمایهالیوود مشاهده میکنیم.
جهان با بحران نظریه و ایدئولوژی کارآمد مواجه شده است
این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به اینکه چرا غرب دست به اقدام میزند، خاطرنشان کرد: چون ایدئولوژی لیبرالیسم به بن بست رسیده است و تمدن غرب در سال ۱۴۰۴ الگوی جایگزینی ندارد و همه تئوریهای غربی به بن بست رسیده اند و تئوری جایگزینی ندارند، و تنها اسلام در حال معرفی خود به عنوان ایدئولوژی مطرح است، غرب به مقابله با این اسلام برخواسته است.
وی گفت: امروز شاه بیت همه کتابهای نظریه پردازی غربی این است که نظام سرمایه داری دیگر نمیتواند کمر راست کند و شکست خورده است.
عباسی تصریح کرد: امروز جهان با بدهی ۵۷ تریلیون دلاری مواجه است و دچار شکست شده و آمریکا نیز با ۱۹ تریلیون دلار بزرگترین بدهکار جهانی است و اینها همه نشان از سقوط آزاد لیبرالیسم دارد.
وی ادامه داد: به نظر شما آیا امروز روسیه قادر به ارائه الگوی جایگزین است، یا چین، یا ژاپن و یا حتی کشورهای آفریقایی و کشورهای اروپایی. کدامیک قادر به ارائه الگوی جایگزین هستند؟
عباسی تاکید کرد: امروز در غرب بازخوانی آثار مارکس و چاپ بسیار زیاد آثار کمونیسم موجب تعجب اندیشمندان غربی شده است، چون مردم فکر میکنند که رهایی از لیبرالیسم منوط به بازگشت به مارکسیسم است.
وی با بیان اینکه اندیشمندان غربی به قابلیت اندیشههای اسلامیپی برده اند، تاکید کرد: تنها افقی که میتواند در ۲۵ سال آینده جایگزین فرهنگ غرب شود، اسلام است؛ که رهبری نیز بارها واژه تمدن نوین اسلامیرا مطرح کرده اند و همین موضوع است که منجر به موضع گیری شدید غرب علیه اسلام شده است.
عباسی تصریح کرد: غرب باید رقیب آینده خود را بی اعتبار کند و برای این کار دو کارکرد را مطرح کرد، به صورتی که مردم بیرون جهان اسلام باید اسلام را یک پدیده خشن بدانند و از آن متنفر شوند و مردم درون جهان اسلام هم با تفرقه و کشتار خود، در نسلهای بعدی، اسلام را کنار بگذارند و دیگر مسلمان نباشند.
در دانشگاهها به ما گفته نمیشود چرا غرب از دین رویگردان است
وی با اشاره به پروژه جنگ مذهبی ۳۰ ساله جدید که توسط غرب پیگیری میشود، گفت: یکی از نکاتی مهمیکه در دانشگاهها به ما گفته نمیشود، دلایل رویگردانی غرب از دین است.
عباسی با این سوال که چه شد که غرب دین را کنار گذاشت، ادامه داد: وقتی پروتستانها روی کار آمدند، در شب عید فرانسه، هزاران نفر از آنها توسط کاتولیکها سلاخی شدند و این زمینه ای شد برای جنگ مذهبی بین مسیحیت که ۳۰ سال به طول انجامید و آنقدر پروتستانها و کاتولیکها همدیگر را کشتند که در آن زمان جمعیت آلمان به یک سوم کاهش پیدا کرد.
این کارشناس مسائل استراتژیک خاطرنشان کرد: این جنگها آنقدر چهره دین را زشت کرد که وقتی نسل بعدی رشد کرد، گفت ما عطای دین را به لقایش بخشیدیم و دین به حاشیه رانده شد و مردم بی دین شدند و کسی دیگر دین را نمیخواست.
وی تاکید کرد: از این رو رئیس شورای روابط سیاست خارجی آمریکا از طرح جنگ مذهبی ۳۰ ساله جدید در جهان اسلام خبر داد که از دو سال قبل با حضور داعش در سوریه آغاز شد و قرار است این جنگ، ۲۸ سال دیگر ادامه پیدا کند و نسل بعدی که در جهان اسلام رشد میکند، نه شیعه و نه سنی را بخواهد و خود به خود دین را کنار بگذارد.
عباسی گفت: آنها میخواهند با این جنگ داخلی، کشورهای منطقه را تجزیه کنند و این طرح را سازمان سیا چندین سال است که ارائه کرده است.
وی گفت: ما حالا حالاها با این پدیده تروریسم سر و کار داریم و فقط عناوین گروهها عوض میشود؛ یک روز القاعده و یک روز داعش و یک روز عنوان دیگر.
نشست «رسانه و تروریسم» صبح امروز با سخنرانی استاد حسن عباسی و حسن عابدینی در دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه صداوسیما برگزار شد. در این نشست تخصصی، حسن عابدینی (قائممقام مدیرعامل خبرگزاری صداوسیما) و استاد حسن عباسی (پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاسی) به بررسی حملات تروریستی پاریس از منظر رسانهها و نقش رسانهها در مواجهه با رخدادهای بحرانزا پرداختند.
استاد حسن عباسی در سخنانی، تروریسم امروز را به ۳۰ شاخه اصلی تقسیم کرد و افزود: تروریسم خشن، تروریسم کشاورزی، ارزی و تروریسم رسانه و روانی دو شاخه مهم و مبحث امروز ماست.
وی افزود: در تروریسم روانی و رسانهای؛ تروریسم محتوا و رسانه فرم است که از هم قابل تفکیک نیستند.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال تصریح کرد: بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، جرج بوش رئیس جمهوری پیشین آمریکا از حمله به زندگی آمریکایی ابراز نگرانی کرد. تونی بلر، نخستوزیر سابق انگلیس نیز بعد از حملات تروریستی مترو لندن در سال ۲۰۰۵ گفت که به سبک زندگی انگلیسی حمله شدهاست. حرف مشابهی را هم فرانسوا اولاند بعد از حملات اخیر پاریس زد؛ اما سؤال این است که چرا غرب چنین موضعی دارد؟ در پاسخ باید گفت که بنیان سبک زندگی آمریکایی محصول ایدئولوژی لیبرالیسم است که به بنبست رسیده و تا سال ۲۰۳۵ (۱۴۱۴) لیبرالیسم و نئولیبرالیسم امروز با فروپاشی اقتصادی باید بهدنبال جانشین دیگری باشند.
عباسی گفت: فقط در هفت سال گذشته بیش از یک هزار عنوان کتاب در غرب منتشر شده که در همه آنها بحران مالی و بحران اقتصادی را عمدهترین مشکل این کشورها دانستهاند. بهنظر میرسد که امروز نظام سرمایهگرایی، دیگر نمیتواند کمر راست کند و ۵۷ تریلیون دلار اقتصاد جهان بدهی دارد.
این پژوهشگر تصریح کرد: در چنین وضعیتی چه مدلی برای جانشینی الگوی فعلی غرب وجود دارد؟ آیا چینیها یا روسها میتوانند راهگشای این بحران باشند؟ تنها الگوی جانشین که ریچارد واتسون پیشنهاد میکند نظام مالی اسلامیاست که میتواند بحران بدهی و مالی جهان را حل کند.
به گفته عباسی، سال گذشته شیخ عمران حسین در همایش افق نو شرکت کرد و ما متوجه شدیم ریچارد واتسون متأثر از اندیشه این متفکر است و نظریهاش را بر اساس سیر تاریخی در زمینه ساختار ربا در ۲۹۵۰ سال گذشته پس از حکومت حضرت سلیمان در اورشلیم از این متفکر ارائه کرده است.
وی تصریح کرد: تمدن نوین اسلامیموجب شده که غرب، اسلام را رقیب خود بداند و بخواهد آن را بیاعتبار کند تا هم بهعنوان الگو مطرح نشود و هم نسل جوان مسلمان آن را برتر نداند. بههمین دلیل گروههای مختلف تروریستی مانند القاعده را در جهان اسلامیاز ابتدا خود خلق کردند.
وی با مقایسه دو حادثه بمبگذاری در «ضاحیه» بیروت و مناطقی از پاریس گفت: در این دو حادثه، مسئولان لبنانی آن را خیلی دنبال نکردند و بعد از آن هم موضوع فروکش کرد. اما در فرانسه دولتمردان از روی عمد آن را تا مرحله بحران بالا بردند و اقدامات بعدی به آن دامن زد. رسانههای غربی نیز در این مسیر، نقش عمدهای داشتند و ما نباید مسیر مشابه آنها را طی کنیم.
این پژوهشگر تصریح کرد: ما در ۳۵ سال آینده با این پدیده رو به رو هستیم. بنابراین در عصر تروریسم باید پدیدهای به اسم «مدیا تروریسم» را جدی بگیریم. در حقیقت ما به کارشناس «مدیا تروریسم» نیاز داریم و باید خودمان را برای یک ماراتن بسیار سنگین آماده کنیم.
همچنین در این نشست، حسن عابدینی تروریسم را درد مشترک جوامع و جوانان جهان خواند و گفت: در این نشست بهدنبال آنیم تا با تبیین رابطه بین تروریسم و رسانه اثبات کنیم که نظریهپردازان، دولتمردان و رسانههای غربی در گسترش خشونت از همسویی معناداری برخوردار هستند.
وی افزود: با بررسی نظریههای ارتباطات میتوان بر این حقیقت صحه گذاشت که جریان گردش اطلاعات از جنوب به شمال، خبر فقر و خشونت است که امیدی به پایان آن نیست و این تنها تصویری است که رسانههای غربی از کشورهای جنوب و پیرامون ارائه میدهند.
عابدینی ادامه داد: پس از جنگ جهانی دوم، کسانی که پیروز جنگ بودند و بیش از میلیونها کشته در جنگهای جهانی روی دست بشر گذاشتند، سه محور نظامیگری مبتنی بر بمب اتم، اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد و فرهنگ مبتنی بر لیبرال دموکراسی را مطرح کردند.
وی افزود: در سایه این محورها ایالات متحده آمریکا وقتی به بمب اتم دست پیدا کرد، آن را بر سر مردم هیروشیما ریخت و با کشتن بیش از ۲۰ هزار نفر توانست خود را بهعنوان ابرقدرت در نظام بینالملل تثبیت کند، اما این محورها با پیروزی انقلاب اسلامیایران در سال ۱۳۵۷ تغییر کرد و ارزشهای خدامحوری رواج یافت.
وی با اشاره به تأثیر رسانههای فراگیر بر فکر و اندیشه شهروندان گفت: کارکرد رسانهها در قرن ۲۱ تغییر کرده که شامل کارکرد ابزاری و میانجیگری است.
وی رسانهها را به چهار نوع پیشرو، فراگیر، پیرو و مستقل تقسیم کرد و افزود: در جهان امروز رسانهها هم توان مدیریت بحران و هم توان بحرانزایی دارند و زمینه انتقال بحران را نیز فراهم میکنند.
عابدینی با اشاره به نظریه فوکویاما وهانتینگتون درباره پایان تاریخ و برخورد تمدنها نیز گفت: نظریهپردازان غربی از مدتها قبل به تئوریزه کردن و واژهسازی تروریسم پرداختند و رسانهها نیز مبتنی بر این تئوریسازی اندیشمندان غربی، تروریسم را بنا کردند.
منبع: خبرگزاری فارس