درآمدی بر اقتصاد مقاومتی – دکترین کدآمایی جمهوری اسلامی
درآمدی بر اقتصاد مقاومتی – دکترین کدآمایی جمهوری اسلامی
وب سایت کدآمایی
تیتر یک - بررسی ابعاد اقتصاد مقاومتی از دیدگاه استراتژیک به دو دلیل ضروری است: ابتدا از حیث مفهوم «مقاومسازی» اقتصاد. علوم استراتژیک، علوم بقاء جامعه و تمدن است و مقاومسازی اقتصاد، مقاومسازی یکی از ارکان اساسی جامعه است. دلیل دوّم، موضوع «جنگ تمامعیار اقتصادی» است. طبق بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی «تحریم از حدود زمستان سال ۱۳۹۰، به جنگ اقتصادی تبدیل شده است، یک جنگ تمامعیار اقتصادی علیه ملت ایران». مقاومسازی اقتصادی، و جنگ تمامعیار اقتصادی، یک بررسی استراتژیک را میطلبد. مجلهی خردنامهی همشهری موضوع اقتصاد مقاومتی را با حسن عباسی در میان گذاشته و نظر او را در این مورد جویا شده است. از نظر وی اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد ایرانی است.
«الگوی ایرانی معیشت» صفتی است که حسن عباسی به دانش «کدآمایی» میدهد؛ و کدآمایی را علم اقتصاد ایرانی میخواند و از این زاویه، مفهوم اقتصاد مقاومتی را دکترین بنیادی کدآمایی جمهوری اسلامی میداند.
آنچه در پی آمده، حاصل این پرسش و پاسخ است.
تلقی استراتژیک از اقتصاد مقاومتی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. اقتصاد مقاومتی را مقاومسازی اقتصاد خواندهاند؛ مقاومسازی اقتصاد، یک مؤلفهی استراتژیک است، زیرا با استحکام درونی اقتصاد میتوان به استحکام درونی جامعه رسید. استراتژی علم بقاء جامعه است؛ هرآنچه که موجب مقاومسازی و استحکام بنیانهای جامعه شود، یک گزارهی استراتژیک محسوب میشود.
شرایط اقتصاد کنونی ایران، شرایط یک محاصرهی کامل و وقوع یک جنگ تمامعیار اقتصادی است. محاصره و سپس جنگ تمامعیار اقتصادی، مؤلفههایی استراتژیک محسوب میشوند. اقتصاد مقاومتی، سازوکار آفند و پدافند در این جنگ تمامعیار اقتصادی است.
سابقه و تاریخ اقتصاد مقاومتی چیست؟
اقتصاد مقاومتی، یک دکترین اقتصادی بومی است و ریشه در تاریخ اقتصاد ایران دارد. اقتصاد ایرانی با مفهوم «کدآمایی» شناخته شود؛ کدآمایی، الگوی ایرانی معشیت است، که قدمت آن به تاریخ ایران باستان میرسد. حدود ۲۵ سال پیش که در دانشکدههای علوم نظامی، تاریخ استراتژی را تدریس میکردم، اقتصاد استراتژیک هر یک از تمدنها، موضوع جذابی بود که مطالعهی آن، بقاء آن تمدن یا جامعه را نمایش میداد. تاریخ استراتژیک ایران بهویژه ایران باستان نیز حاکی از بهرهمندی ایرانیان از تلقی استحکام اقتصادی به عنوان مؤلفهای استراتژیک است. در حین تدریس تاریخ استراتژی ایران باستان، موضوع بسیار جذاب، موضوع الگوی معشیت ایرانی است که به کدآمایی معروف شد. «آما» و «آمایش» معشیت، درواقع آمادهسازی و تدارک معاش با منابع موجود است که مؤلفهی اصلی آن «خودکفایی» و استقلال است. کدآمایی، تدارک و آمادهسازی معشیت عمومی با منابع موجود و بدون وابستگی به منابع بیرونی است. در فرهنگ ایرانی، دو مفهوم کدخدا برای مردان و کدبانو برای زنان، با همین حکمت شناخته میشود. حکمت کدبانویی و حکمت کدخدایی، از قوه و توان کسی حکایت میکند که میتواند بدون بهرهگیری از منابع بیرونی، و تنها با اکتفا به منابع درونی، معشیت را برآورده کند. کدبانو، زنی است که با آنچه در خانه و مزرعه و آغل گوسفندان در اختیار دارد، زندگی خانواده را سامان میدهد؛ غذا، لباس (از پشم گوسفندان)، و سوخت و انرژی (از هیزم و مدفوع حیوانات)، را از منابع اطراف خود تهیه و تدارک مینماید. در کنار کدبانو که تدبیر منزل و کلبه میکند، کدخدا، مردی است که تدبیر اجتماع و جامعه را نموده و با منابع فرهنگی- اقتصادی- اجتماعیِ قوم و قبیله و طائفهی خود، روستا را مدیریت میکند. فرهنگ کدخدایی و کدبانویی، ریشه در فرهنگ کدآمایی دارد. کدآمایی، دانش ایرانی اقتصاد است که با «اکونومی» غربی یا همان اقتصاد مدرن تمایز ماهوی دارد. تعریف اکونومی مدرن این است: «تخصیص بهینهی منابع محدود به نیازهای نامحدود». اما در کدآمایی، تنظیم و تحدید نیازها به منابع موجود است: اولاً نیازها محدود شده و در چارچوب طبیعی برآورد میشوند؛ و ثانیاً منابع موجود نه منابع محدود؛ زیرا در تلقی اکونومی مدرن، روی برخی منابع محدود تمرکز میشود که در مالکیت آنها نیست؛ مانند نفت خام. در اکونومی مدرن، این توجیهپذیر است که منابع محدود نفت در کشورهای اسلامی یا منابع محدود معدنی آفریقا را به روشهای گوناگون به کنترل خود درآوردند، چون تعریف علم اقتصاد آن را توجیه میکند. در واقع پرسش این است که «کدام منابع محدود؟ منابع محدود، مربوط به چه کسی است؟!» اما در کدآمایی، منابع موجود و تحت مالکیت خود مطرح است. از تعریف کدآمایی، قناعت برمیآید. پس در کدآمایی، نیازها تعدیل میشود، به منابع موجود قناعت میشود، و در نتیجه اصل کفایت رقم میخورد. نقطهی عزیمت، کفایت منابع و قناعت در نیازهاست. از این نقطه به بعد، با تولید روزافزون، گسترش کیفی و کمّی در معشیت پدید میآید.
تاریخ اقتصاد مقاومتی را در تاریخ الگوی معشیت ایرانی باید جستوجو کرد. الگوی معشیت ایرانی، همان کدآمایی است. کدآمایی در تفکیک و تنظیم نقشها به گونهای جنسیتی مردان را کدخدا و زنان را کدبانو میپروراند. نیاز حیاتی امروز جامعهی ایرانی، برای بقاء خود در یک تلقی استراتژیکی، بازتعریف نقشهای زنان و مردان، در امروزی کردن مفهوم کدبانو و کدخداست. در یک جمله، اقتصاد مقاومتی، دکترین دانش کدآمایی است که زنان را که بانوی امروزی، و مردان را کدخدای امروزی میخواهد.
درونزایی یکی از مؤلفههای اقتصاد مقاومتی است. درونزا بودن اقتصاد مقاومتی چیست و ریشهی آن در کدآمایی، کجاست؟
مقاومسازی اقتصاد که هدف نهایی اقتصاد مقاومتی است، نمیتواند پدیدهای بیرونی یا با هدایت از بیرون باشد. استحکام درونی اقتصاد ملّی در چهار حوزهی تنظیم و کاهش تقاضا، تولید بومی (با استحصال منابع موجود، و تبدیل آن منابع به کالا)، سپس عرضهی مطلوب و فروش، و در نهایت در مصرف بهینه دیده میشود. اقتصاد مقاومتی در هر یک از این چهار حوزه نگاه درونی دارد: ابتدا این که تقاضا باید طبیعی و عقلانی شود. تبلیغات بهگونهای مخرب عامل ذائقهسازی شده و به نیازهای غیرواقعی دامن زده و تقاضا را افزایش داده است. سپس تولید بومی، نه واردات منابع تولید از بیرون، یا ورود کالاهای خارجی. تکیه بر منابع داخلی برای تولید، و تکیه بر نیروی کار کیفی و کیفیسازی نیروی کار، کیفیسازی تولید است. ضمن اینکه واردات، نیروی کار داخلی را معطل میکند. عرضه مطلوب و فروش مبتنی بر معیارهای «بیع» در اسلام، عامل سوم درونزایی اقتصاد مقاومتی است. احتکار کالا، و رواج دلالی و واسطهگری، تنها دو نمونه از مصادیق عرضه و فروش مخرب و فرسایندهی استحکام درونی اقتصاد ملّی است. و در نهایت، مصرف بهینه است. اسراف و تبذیر، عامل اساسی فرسایش استحکام اقتصاد ملی است. هر یک از این چهار حوزه در رویهی غلط، به سستی اقتصاد ملّی منجر میشود و در تدبیر صحیح به استحکام آن میانجامد. هیچیک از این حوزهها راهکار بیرونی ندارد. کاهش و تعدیل تقاضا، عاملی درونی است؛ اتومبیل سواری با قیمت میلیاردی، یا تقاضا برای چیپس و پفک، معقول نیست. تعدیل تقاضا، نیاز به فرهنگسازی در درون جامعه دارد. ارتقاء فرهنگ کار، و ارتقاء وجدان کاری کارگر و کارمند، گزارهای درونی است. اصلاح الگوی مصرف، مقولهای درونی است. در نتیجه این اقتصاد، عوامل مقاومتی فرسایندهی درونی اقتصاد را بررسی نموده و آنها را استحکام میبخشد. درونزا بودن استحکام معیشت، روح کلی کدآمایی است. روح حاکم بر عمل کدخدا و کدبانو، استحکامبخشی به نظام معشیت خانواده و جامعه، از دورن خانواده و جامعه است.
منتقدین اقتصاد مقاومتی، مقولهی ترویج کاهش تقاضا را به عنوان گزارهی اقتصاد ریاضتی معرفی میکنند.
مغلطه میکنند. اقتصاد ریاضتی، کاهش نیاز طبیعی و ضروری را هدف میگیرد. اقتصاد مقاومتی، تقاضای نامعقول را نشانه میرود.
مثال مشخصی میزنید؟
مثال مشخص، پدیدهی «شومینه» در بناها و ساختمانهای ایرانی است. سال گذشته (۱۳۹۲) یک بررسی میدانی انجام دادیم، تا این پدیدهی زائد را واکاوی کنیم. شومینه، یک پدیدهی غربی است که مانند یک غدهی سرطانی در معماری ایرانی ریشه دوانده است. از نظر هدر دادن انرژی، این وسیلهی گرمایشی اصلاً مقرون به صرفه نیست. از هر هزار خانهای که در آن شومینه ساخته شده، تنها یک خانواده از آن استفاده میکنند. در ایران امروز بیش از پنج میلیون خانهی مجهز به شومینه وجود دارد. هر شومینه، بیش از یک متر مربع از سطح خانه را اشغال میکند. در هر شومینه، بیش از یک تن مصالح ساختمانی مرغوب مانند آجرنسوز بهکار میرود. هر شومینه با هزینهای بیش از یک میلیون تومان ساخته میشود. اکنون این اعداد را در تعداد شومینههای موجود در کشور ضرب کنید:
- پنج میلیون خانهی مجهز به شومینه در ایران وجود دارد؛
- یعنی پنج میلیون متر مربع زیر بنایر هدررفته؛
- یعنی پنج میلیون تن مصالح مرغوب ساختمانی هدررفته؛
- یعنی ۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ (پنج هزار میلیارد) تومان هزینهی هدررفتهی ساخت این تعداد شومینه در کشور.
این منابع زمین، مصالح و هزینه، برای ساخت پدیدهای هدررفته است که غیرضروری بوده و بلااستفاده است. تنها عامل ضرورت آن، مُد است که هر خانهای، یک شومینهی دکوری و غیرقابلاستفاده داشته باشد.در اقتصاد مقاومتی در تعدیل تقاضا، زدودن این موارد و مصادیق نامناسب که مصداق واقعی اسراف محسوب میشود مورد نظر است.
تعامل اقتصاد مقاومتی با اقتصاد بینالملل چگونه است؟
مؤلفههای روابط بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی به ترتیب «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» است؛ اقتصاد مقاومتی در عرصهی روابط بینالملل جمهوری اسلامی از این مؤلفهها مستثنی نیست. اقتصاد مقاومتی که درونزاست، چون به استحکام درونی اقتصاد ملی منتج میشود، حتیالمقدور استقلال اقتصادی را جستوجو میکند و کاهش وابستگی را در پی دارد. از اینرو اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد فعال و مهاجم استنه یک اقتصاد منفعل. اقتصاد منفعل، اقتصادی است وابسته که تعامل آن با اقتصاد بینالملل تلاش برای واردات است. اما اقتصاد مقاومتی چون بر مبنای اصل خودکفایی و قناعت عمل میکند حتیالمقدور از واردات، بینیاز است، و در مقابل، چون به تولید توجه میکند، امکان صادرات فراهم میشود، و در نتیجه فعال و مهاجم است.
اقتصاد مقاومتی پشتوانهی سیاست خارجی است؛به مؤلفهی عزت میانجامد، زیرا وابستگی را کم میکند و در صادرات، موجب وابستگی و نیاز دیگران به کالای ایرانی میشود. پس اقتصاد مقاومتی، بسته و درونگرا نیست، بلکه درونزا و برونگرا است. برونگرایی آن هم منفعلانه نیست بلکه فعال و مهاجم است؛ به مصلحت کشور نیست که وابسته باشد و دشمنان هرگاه اراده کردند با محاصرهی اقتصادی و تحریم، از نیازهای اقتصادی به عنوان اهرم فشار سیاسی علیه مردم ایران استفاده کنند. با توجه به مؤلفهی مصلحت در سیاست خارجی کشور، اقتصاد مقاومتی این حربه را از دست دشمن خارج میکند.
تعامل با دنیای خارج از کشور در حوزهی اقتصاد، اگر به وابستگی بیشتر بینجامد، تعامل سازنده نیست. تعامل سازنده مبتنی بر اقتصاد مقاومتی از الگوی مناسبات ظروف مرتبطه در فیزیک تبعیت میکند: تعامل سازنده در قاعدهی ظروف مرتبطه، تعاملی است از بالا به پایین؛ مانند ظرف پر از آب در بالا که به ظرف تهی در پایین آب میرساند. در واقع اقتصاد مقاومتی در عرصهی اقتصاد خارجی به «تراز» مثبت تجاری منجر میشود. «تراز» منفی تجاری با سایر کشورها، بستر و زمینهای است که به دشمن در تحریمها کمک میکند؛ تعامل مبتنی بر «تراز» منفی تجاری، تعامل مخرب است نه تعامل سازنده.
جایگاه عدالت در اقتصاد مقاومتی کجاست؟
عدل و عدالت، یعنی «هرچه سر جای خود». بدن انسان وقتی در برابر بیماریها مقاوم میشود و بنیهی جسمی انسان تقویت میشود، امکان بیمار شدن کاهش مییابد. انسان باید تلاش کند که حتیالمقدور بیمار نشود؛ این جلوهای از عدالت است؛ یعنی هرچه سر جای خود. اینکه انسان بیمار شود، یعنی چیزی سر جای خود نیست؛ آن گم شده، سلامت است. بهبودی و شفای بیمار، هنگامی است که سلامت بازگردد و بیمار سالم شود.
اقتصاد مقاومتی، مقاومسازی اقتصاد در برابر بیماریهای اقتصادی است. بیماریهای اقتصادی ناقض عدالت اقتصادی هستند: فساد اقتصادی، دلالی، احتکار، پولشویی، ارتشاء، اختلاس، رانت، و قاچاق، نمونههای بیماریهای اقتصادی هستند. این بیماریها، موجب ظلم اقتصادی در جامعه میشوند. ظلم در مقابل قسط است. قسط، کارکرد اصلی دین است. مفهوم قسط این است که سهم هرکس هرچه هست باید به او پرداخت شود. اقتصاد مقاومتی، بخشی از فرآیند تحقق عدل و قسط است.
الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟
اقتصاد مقاومتی به عنوان دکترین کدآمایی، الزامات گوناگونی دارد که به بخشی از موارد آن میتوان پرداخت؛ مانند:
۱. نفی مدلهای اقتصادی لیبرالیستی مانند مکتب نئوکینزی، مکتب پولی، مکتب شیکاگو، و…. .
۲. حذف پول بدون پشتوانهی دلار از مبنای مناسبات اقتصادی ایران.
۳. ایجاد پیمان پولی دوجانبه میان ایران و تکتک کشورهای جهان، و حذف پول ثالث در تجارت خارجی.
۴. قرار دادن بازار سرمایه در کنار و همعرض سایر بازارها، مانند بازار صنعت، بازار مسکن،بازار غذا، بازار لباس و…. . اکنون بازار سرمایه، بازار هژمون در نسبت با سایر بازارهاست.
۵. (با توجه به تجربهی آمریکا در شکلگیری جنبش ضد طمع) ساماندهی تبلیغات و ممانعت از ذائقهسازی منفی. حرص و ولع و طمع، به عنوان مؤلفهی کلیدی سبک زندگی آمریکایی، به مرور در بین مردم ایران در حال فرهنگسازی است.
۶. اصلاح ساختاری و تحول اداری. بسیاری از سازمانها و نهادهای موجود، مخل مقاومسازی اقتصاد هستند؛ برای نمونه، نهاد بانک در ایران، بسترساز ربای سازمانیافته و بسیاری از بیماریهای اقتصادی است.
۷. نظریهپردازی در حوزهی اقتصاد مقاومتی و سپس ایجاد رشتهی تحصیلی کدآمایی، برای تحقق تولید علم در حوزهی اقتصاد بومی.
۸. بسط فرهنگ کدآمایی و ضرورت مقاومسازی اقتصاد. سبک زندگی کدبانویی، قلب فرهنگ کدآمایی است.
۹. تدارک آرایش جنگی در اقتصاد کشور. با توجه به اینکه جنگ تمامعیار اقتصادی علیه مردم ایران جریان دارد، ساختار عمومی جامعه و نهادهای اقتصادی کشور بایستی آرایش جنگی مناسب در برابر محاصره وتهاجم اقتصادی دشمن بگیرند. در برابر جنگ تمامعیار اقتصادی دشمن، هنوز قرارگاه و مرکز فرماندهی جنگ اقتصادی در کشور تشکیل نشده است.
۱۰. حذف قوانین مخل اقتصاد مقاومتی، در مجلس شورای اسلامی.
۱۱. پیدایش جنبش اجتماعی اقتصاد مقاومتی در میان تودههای مردم.
چقدر به آیندهی اقتصاد مقاومتی خوشبین هستید؟
اقتصاد مقاومتی چارهی گریزناپذیر بیماری اقتصادی کنونی کشور است. بقاء جامعه و تمدن ایرانی در گرو اقتصاد مقاومتی است. آیندهی ایران با توجه به اقتصاد مقاومتی، آیندهای روشن است. إنشاالله