واقعاً میلیونر شویم؟!
واقعاً میلیونر شویم؟! - علی نخعی زاده
تیتر یک - میلیونر صفتی بود که در اروپای قرن هجدهم به قشر و طبقهای از افراد جامعه گفته میشد که در جریان ظهور و بروز و رشد جریان مالی و بانکداری در اوایل دورهی مدرن گامهای کسب ثروت و سرمایه را با روحیهی سوداگری[۱] و فرهنگ بورژوازی[۲] طی کرده بودند و به نوعی متمولین و متمتعینی محسوب میشدند که پس از گذران سختیها و مرارت موجود در دورهی قرون وسطی و جنگها و غارتهای درونتمدنی اروپای آن روز، اکنون با پیدایش ابزار و خدمات نوین مالی، چاپ اسکناس و ربای سازمانیافتهی بانکی به چنان ثروتی رسیده بودند که در پول دست و پا میزدند؛ دیگر اقشار جامعه به سبب ظهور این افراد در نظام تمدنی غرب آنها را نوکیسگان و تازه به دوران رسیدههایی میدانستند که دیگر گذشتهی خود را نیز به یاد نمیآورند و به دنبال رسیدن به تنها هدف خود یعنی کسب پول بیشتر هستند. از اینرو صفت میلیونر را به آنها دادند؛ این افراد با این صفت از دیگر اقشار جامعه جدا شدند و به واسطهی ظهور ایشان،نظام سرمایهگرایی[۳] از آنزمان به این سو شکل گرفت و نزج پیدا کرد؛ نظامی که در یک طرف فقیران و در طرف دیگر ثروتمندان را در خود داشت و بهنوعی همان نظام حاکم و رعیتیِ قرون وسطی بود که اکنون خوانشی مدرن از آن شکل گرفته بود.
با این اوصاف، تبلیغات فرهنگی که امروز از رسانهها در جامعهی خودمان میبینیم که به طور مستقیم القای میلیونرشدن را میکنند و طمع را برای بهرهمندی بیشتردر جامعه رواج میدهند، چه تعبیری میتواند داشته باشد؟
پاسخ این سوال را اینگونه میتوان داد: با توجه به اینکه جامعهی ما در مرحلهی گذار تمدنی است، هدف از این تبلیغات، ترویج تفکر و روحیهی همان افرادی است که در غرب از ۳۰۰ سال گذشته به اینسو تحت عنوان طبقهای متشکل از میلیونرها ظهور و بروز اجتماعی پیدا کردند و در ویژگی و ابعاد شخصیتی، همان مرفهین ِبیدردی هستند که تازه به دوران کنونی انقلاب اسلامی ایران رسیدهاند و سوداگرانی محسوب میشوند که تازه به ابتدای مسیر غربِ ۳۰۰ سال پیش پا نهادهاند.
آیا مسئولین فرهنگی هیچ مسئولیتِ اجتماعی در نسبت با این تبلیغاتی که ساختارهای فرهنگی جامعه را دستخوش تغییر قرار میدهد برای خودشان قائل هستند؟
اینکه مسئولین فرهنگی جامعه از بازتاب تصمیمات و اقدامات خود آگاه هستند یا خیر را نمیتوان بهطور دقیق بیان کرد؛ چراکه اگر بگوییم آگاهی ندارند، حمل بر فقدان سواد و علم لازم برای ادارهی جامعه در خصوص آنها میشود و همانطور که حضرت آیت الله جوادی آملی در پیام خود به همایش اقتصاد مقاومتی فرمودند، افرادی که علم به معارف دین ندارند و ادارهی اموال و جامعهی مسلمین را به دست میگیرند از نظر قرآن سفیه هستند؛ و قطعاً جاهل هم لیاقت و شایستگی ادارهی جامعه و در اختیار داشتن مسئولیت را ندارد[۴]. از سویی اگر هم بگوییم که بازتاب کار خود را میدانند و همچنان دست به این اقدامات میزنند نیز حمل بر اتهامِ خیانت به اسلام، دین و ارزشهای انقلابی میگردد؛ بنابراین، تصمیمگیری در این خصوص به عهدهی مخاطب گذاشته میشود.
اما جامعهی مسلمین باید بداند و آگاه باشد و دائم به خود نهیب بزند که میلیونرشدن، هدفِ این امت نبوده و دامنزدن به طمع و کسب سرمایهی بیشتر برای این جامعه هیچ وقت موضوعیت نداشته است.
—————————-
* علی نخعیزاده (اندیشکده یقین)
** استناد علمی و تاریخی این مطلب به کتاب زیر بازمیگردد:
نیکوکاران نابکار: افسانهی تجارت خارجی آزاد و تاریخچهی پنهان سرمایهداری- ها-جون چنگ-ص ۱۹۷- نشر آمه-۱۳۹۲
[۱] .Merchant
[۲] .Bourgeois
[۳]. Capitalism
[۴]. «مال عامل قیام یک ملت است؛ آن کسی که سفاهت اقتصادی دارد درایت اقتصادی ندارد، صلاحیّت آن را ندارد که مال را به دست او بدهند، اگر هم هوش اقتصادی دارد و لکن طهارت قُدسی و قداست عقل در او یافت نمیشود، اوسفیه است. سفاهت در فرهنگ قرآن تنها در فقدان نظرنیست، بلکه بسیاری از افرادند که از نظر علمی، خردمند و پخته و فرهیخته هستند اما از نظر عقل عملی سفیهاند. قرآن کریم کسانی را که راهیِ راه ابراهیم خلیلسلاماللهعلیه نیستند سفیه میداند: وَ مَنْ یَرْغَب ُعَن ْمِلَّهِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ…»
http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MzE1Nw%3d%3d-4LJ6rFFRF0I%3d
منبع: جنبش ممانعت از جنگ با خدا
به امید اینکه تربیت مسئولینی در آینده بتواند راهگشا باشد تا با دید مناسبتری مسائل فرهنگی را دنبال کنند.