نگاهی به حادثهی طبس و عملیات پنجه ی عقاب
گروه تحلیلی تیتر یک - پنج اردیبهشت مصادف با حادثهی طبس و عملیات پنجهی عقاب میباشد. ملت ایران هر سال این واقعه را گرامی میدارد و خدا را به خاطر لطفی که به مردم و کشور ایران داشته است، شاکر است. البته امسال با سالهای گذشته، یک تفاوتهایی داشت که میخواهم در ادامه به آن اشاره کنم.
امسال برای اولین بار در فضای رسانهی ملی و توسط استاد عباسی که در کلاس کلبه کرامت به طور مبسوط به آن پرداختند، به مدارک و اسنادی در رابطه با این واقعه اشاره شد که تحلیلها و بحثهای گوناگونی را در پی داشت و هنوز هم در بعضی از سایتها و وبلاگها جریان دارد. گروهی موافق صحبتهای ایشان بودند و عده ای هم به خاطر بیبصیرتی و سطحینگری یا از سر غرضورزی، برداشتهای مختلفی از آن داشتند.
یکی از ایراداتی که به ایشان گرفته شد این بود که چرا شما حرفی را عنوان میکنید که در تقابل با بیان امام خمینی در رابطه با طوفان شن است. یعنی بیان این مطلب که هلیکوپترهای آمریکایی فرسوده بوده و دلیل اصلی شکست آنها محسوب میشده، نشان دهندهی این است که می خواهید تعبیر امام را از شکست آمریکا که طوفان شن بوده است، زیر سؤال ببرید. اما اگر کسی منصف باشد و قدرت تحلیل نسبتا بالایی داشته باشد، بیان این اسناد را که توسط خود آمریکایی ها در سال های بعد از این حادثه منتشر شد را نه تنها در تضاد بیانات امام خمینی نمی داند، بلکه مکمل آن به حساب می آورد. درست مانند داستانی که از کل آن یک سومش تعریف شده و کسی می آید و بعد از سال ها دو سوم ماقبلش را بیان می کند. کاری که استاد عباسی درباره ی این حادثه انجام داد این بود که با ذکر منبع و سند و مدرک به اتفاقاتی اشاره کرد که قبل از طوفان شن رخ داده بود.
حال بعضی افراد عنوان می کنند که اگر تمام این حرف ها درست است، چرا امام خمینی خودشان هیچ اشاره ای به این اتفاقات نکردند؟ ایشان حتما از عالم غیب با خبر بودند و در جریان حادثه قرار داشتند؟
جوابی که به این افراد می توان داد این است که از کجا می توان ثابت کرد که ایشان از عالم غیب در رابطه با این حادثه باخبر بودند. بر فرض هم اگر امام از همه ی جزئیات با خبر بودند افشای غیب برای کسی که می بیند اذن از سوی خدا می خواهد و اساسا علم غیب فراتر از این است که جزئیات یک واقعه باشد.
از طرفی اگر امام خمینی به این جزئیات اشاره می کردند، احتمالا هیچ وقت توسط آمریکایی ها و در گزارش ها و خاطرات شان به این اتفاقات اشاره ای نمی شد. یعنی خودشان با دست خودشان به اشتباهات شان اذعان نمی کردند. اما در طی این سال ها و بنا به دلایل مختلف از آن حادثه، مدارک و اسنادی منتشر شده است که این خود یکی از امدادهای غیبی محسوب می شود.
نکته آخر این است که بارها از زبان افراد مختلف شنیده شده است که چرا مقام معظم رهبری به این اتفاقات اشاره ای نداشتند؟
خب اگر کسی به جایگاه و موقعیت افراد آگاه باشد باید بفهمد که اصلا بیان این مطالب و رو کردن این اسناد به عهده ی رهبر نمی باشد. این کار نخبگان است. برخی خود را راحت کرده و امکان تفکر بیشتر را از خود می گیرند.