جهان موازی آبرامزی و جهان متوالی اشراقی
يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۲۴ ق.ظ
در این مطلب به تحلیل سریال فرینچ پرداخته شده است که برای درک بهتر جلسات
کلبه کرامت تحت عنوان جهان موازی و جهان متوالی مؤثر خواهد بود
تیتر یک - مقوله ی جهان موازی و پرداختن به آن سابقه دیرینه ای در تاریخ بشر دارد ویکی از مهم ترین مسائل در فلسفه ذهن مسئله جهان موازی و روشن کردن ابعاد و زوایای آن است اما در سال 1957 هیو اورت دانشمند و فیزیکدان آمریکایی این موضوع را در علم فیزیک به شکل متفاوتی مطرح کرد و دغدغه خاصی را در این مورد در تنه قرن بیستم به وجود آورد.اما نظر اورت بیشتر در رابطه با "تئوری احتمالات" بود و بیان می داشت که هر اتفاقی که در این دنیا نمی افتد ولی احتمال وقوع آن وجود دارد در یک جهان موازی خواهد افتاد پس چون ما بینهایت احتمال ممکن داریم در نتیجه بینهایت جهان موازی هم داریم در فیزیک از این روش برای توجیح بعضی خواص کوانتمی استفاده میشود. اما پر واضح است که منظور اصلی او در واقع درجهان موازی فرضی بوده نه در جهانی که واقعا به موازات جهان فعلی وجود دارد.
تیتر یک - مقوله ی جهان موازی و پرداختن به آن سابقه دیرینه ای در تاریخ بشر دارد ویکی از مهم ترین مسائل در فلسفه ذهن مسئله جهان موازی و روشن کردن ابعاد و زوایای آن است اما در سال 1957 هیو اورت دانشمند و فیزیکدان آمریکایی این موضوع را در علم فیزیک به شکل متفاوتی مطرح کرد و دغدغه خاصی را در این مورد در تنه قرن بیستم به وجود آورد.اما نظر اورت بیشتر در رابطه با "تئوری احتمالات" بود و بیان می داشت که هر اتفاقی که در این دنیا نمی افتد ولی احتمال وقوع آن وجود دارد در یک جهان موازی خواهد افتاد پس چون ما بینهایت احتمال ممکن داریم در نتیجه بینهایت جهان موازی هم داریم در فیزیک از این روش برای توجیح بعضی خواص کوانتمی استفاده میشود. اما پر واضح است که منظور اصلی او در واقع درجهان موازی فرضی بوده نه در جهانی که واقعا به موازات جهان فعلی وجود دارد.
این مسئله نه تنها در فلسفه و سپس علم ظهور پیدا کرد بلکه در هنر و به ویژه سینما نیزتاثیرات خاص خود را گذاشته است به خصوص در چند سال اخیر با ارائه آثاری مانندآواتار جیمز کامرون و تلقین(Inception) کریستفر نولان و همچنین اثر معروف جی.جی آبرامز یعنی فرینج (Fringe) ، این مسئله زوایای جدیدتری نیز یافته است.
فرینج به معنی علوم حاشیه ای و علومی است که بین علوم پزیتیویستی و شناخته شده و علوم ماورایی قرار دارند که به وسیله آن میتوان از جهان موجود یا جهان نخست به جهان یاجهان های موازی رفت و آمد کرد و میتوان از آن به عنوان علوم غریبه نیز یاد کرد.
فرینج به معنی علوم حاشیه ای و علومی است که بین علوم پزیتیویستی و شناخته شده و علوم ماورایی قرار دارند که به وسیله آن میتوان از جهان موجود یا جهان نخست به جهان یاجهان های موازی رفت و آمد کرد و میتوان از آن به عنوان علوم غریبه نیز یاد کرد.
سریال فرینج سریالی نسبتا خوش ساخت است که بازیگران نسبتا خوبی در آن به ایفای نقش پرداختند.این سریال که در سایت IMDB نمره خوب 8.5 را داراست تا کنون 12بار موفق به کسب جوایز مختلف شده و 50 بار نیز نامزد دریافت جایزه بوده است.خالق این سریال یعنی جی.جی آبرامز از سریال سازان و کارگردانان سرشناس آمریکاست که سریال های مهمی مانند نام مستعار(Alias) و گمشده (Lost) و همچنین فیلم های سینمایی پیشتازان فضا ، ماموریت غیر ممکن ، سوپر8 و... را در کارنامه خود دارد.امابا نگاهی به کارهای او میتوان دریافت که در بعضی کارهای او المان های ثابتی وجود دارد که شکل دهنده پیکره اصلی داستان هستند مثلا سریال فرینج شباهت های خاصی باسریال "نام مستعار" دارد از جمله اینکه شخصیت اصلی در هر دو سریال یک مامور امنیتی زن است،همچنین وجود یک دانشمند نخبه که ایده های بزرگی در سر دارد که این شخصیت در سریال نام مستعار رمبالدی(که به عنوان پیامبر نیز از او یاد می شود)نام دارد که مرده و درسریال فرینج نیز والتر بیشاپ چنین شخصیتی دارد.در سریال فرینج نیز مانند سریال نام مستعار تروریست ها درپی دستیابی به قدرت با استفاده ازابداعات آن دانشمند هستند.در فرینج نیز مانند نام مستعار کمپانی بزرگی وجود داردکه در اداره دنیا دخالت داشته و بسیاری از اتفاقات سریال به آن ختم می شود و...
جی.جی آبرامز خالق سریال فرینج
امانکته دیگری که در چند کار اخیر آبرامز قابل ارزیابی است اطلاعات عمیق او از فلسفه و نگاه او به دوره های مختلف زمانی است به طوریکه در ساخت سریال نام مستعار نگاه به گذشته داشت ، در سریال "گمشده" که یک سریال فلسفی بود نگاه بینابینی، بین جهان حال و آینده داشت و با بن مایه های جهان موازی سعی در معرفی اتوپیا یاآرمانشهر داشت و با استفاده از نام دانشمندان بزرگی مانند جان لاک(فیلسوف شهیرانگلیسی و پدر لیبرالیسم) ، دیوید هیوم (فیلسوف اسکاتلندی تجربی گرا) و... برای شخصیت های داستان و همچنین با استفاده از افکار و جملات این داشمندان درفیلمنامه سعی در معرفی آرمانشهر لیبرالیستی به عنوان راه نجات بشر داشت.اما در سریال فرینج نگاه آبرامز به آینده است.آینده ای که دیگر فلاسفه نقشی در آن ندارند و بازیگران اصلی آن دانشمندان هستند همانطور که "یورگن هابرماس" وارث مکتب فرانکفورت چند سال پیش اعلام کرد که فلسفه به عنوان نردبانی بود که بشر از آن بالا رفت و آن را به دور انداخت در واقع در این سریال آبرامز ضمن تاکید بر این نکته بر ایده ی"پایان تاریخ" فوکویاما صحه گذاشته و همانطور که فوکویاما در کتابی دیگر علوم زیستی را موضوع اصلی بشر می داند او نیز همین ایده را دنبال میکند و دیگر مانند فیلم گمشده حرفی از فلاسفه نمی زند در حقیقت والتر بیشاپ تاثیرگذارترین شخصیت سریال او در آینده بشریت است که در نهایت به عنوان منجی ظاهرشده و با سفر به آینده، تاریخ را تغییر داده و از نابودی نسل بشر به دست"تماشاگرها" جلوگیری می کند. آبرامز توانایی خاصی در استفاده از ظرفیت علوم مختلف در کارهایش دارد که این امر در فرینج نیز به چشم می خورد به عنوان مثال علاوه بر علوم دانشگاهی مانند ریاضی،فیزیک و ... از علوم سنتی و ورزشه ای شرق مانندورزش " تایچی " استفاده کرده و اشارات متعددی به نیروی "چی"که در اندیشه چینی ها نیروی خاصی است که در فرد وجود دارد و با اعمال فشار بر نقطه درست فعال می شود، دارد.آبرامز همچنین علاقه خاصی به ادیان و عرفان های شرقی به خصوص بوداییسم دارد در سریال لاست هم اشارات خاصی به آن داشت که در فرینج نیز رگه هایی از آن به چشم می خورد.
داستان سریال:
قصه اصلی سریال فرینج در مورد بخش فرینج و ماموریت های محوله به آن است و گروه ذبده ای که با روی دادن هر واقعه خارق عادتی دست به کار شده تا از رموز آن سردر آورده ومشکل به وجود آمده را حل کنند در نهایت نیز این گروه با استفاده از طرح دکتر بیشاپ و سپتامبر موفق به نجات دنیا از دست آیندگان (در سریال به عنوان تماشاگر یاد میشود) می شوند.
شخصیت های اصلی:
دکتروالتر بیشاپ(John Noble): یک زیست شناس ، پزشک ، ریاضی دان، فیزیکدان ، شیمیدان و کلا همه چیز دان ! او یک دانشمند دیوانه است که مدت زیادی در آسایشگاه روانی بستری بوده و به کمک الویا وپیتر از آنجا رهایی مییابد و به گروه فرینج در حل کردن معماها کمک میکند.او برای بینندگان ایرانی به جهت بازی در فیلم "ارباب حلقه ها" شخصیت شناخته شده ای است که در این سریال هم به خوبی از پس ایفای نقش والتر برآمده است.نوبل همچنین نقش والترنت(همزاد خود در دنیای موازی) را نیز بازی میکند.
الویا دانم (Anna Torv): مامور ذبده پلیس فدرال آمریکا (F.B.I) و کسی که به خاطر یافتن قاتل نامزدش(جان اسکات) والتر را به کمک پیتر از آسایشگاه روانی بیرون میآورد و با کمک والتر و عمل تلپورتیشن وارد ذهنجان شده و قاتلین او را شناسایی میکند.در ادامه سریال نیز مشخص میشود که او دارای قدرت های خاصی است که به خاطر آزمایش هایی است که والتر و ویلیام بل در کودکی بر روی او انجام داده اند ، او به وسیله وجود کورتکسیفان(که به نظر می رسد بر لایه ی کورتکس مغز او اثر گذاشته) توانایی سفر بین دنیاها را به دست آورده است.همچنین ایفاگر نقش همزاد خود در دنیای موازی نیز است.
پیتربیشاپ (Joshua Jackson):پسروالتر که مدرک خود را از دانشگاه MIT جعل کرده و به کار کلاهبرداری مشغول است که الیویا او را در عراق پیدا میکند.در ادامه نیز به تیم فرینج میپیوندد و با الیویا ازدواج می کند.دراواسط سریال نیز مشخص میشود که او در واقع پسر والتر بیشاپ نیست و والتر پس ازمردن پسر خودش با عبور از مرز بین دنیاها او را از دنیای موازی می آورد و این کار والترمنجر به آسیب جدی به دنیاها به ویژه دنیای موازی میشود.
سریال فرینج در زمینه خدا شناسی و جهان شناسی حرف های متعددی را میزند .در زمینه خداشناسی در فصل دوم ادعا میشود که خدا دانش (Science) است و در فصل سوم توسط والتر ادعا میشود که خدا ذهن (Mind) است و در فصل چهارم نیز ویلیام بل با گفتن جمله " من اولین خدایی نیستم که در راه مخلوقاتم قربانی(شهید) می شوم " ادعای خدایی می کند ، درنهایت نیز میتوان گفت به نوعی ادعا می شود که خدا همان انسان است چرا که معلوم میشودتمام وقایع فیلم از وقایع تروریستی گرفته تا دستگاه مربوط به انسان های نخستین و....همگی زیر سر والتر بوده و در نهایت اوست که با نابودی "تماشاگرها" ،دنیاها ، مردم آنها و کائنات را نجات میدهد و این در واقع والتر است که در این سریال خدایی میکند؛ در تاریخ عقب و جلو می رود؛ قصد نابودی دنیاها را دارد(والترنت)و در نهایت منجی آنها میشود.
درجهان شناسی که در این سریال وجود دارد در واقع دنیا به دو قسمت جهان نخست(جهانی کهما در آن قرار داریم) و جهان یا جهان های موازی تقسیم میشود و جهان ما به تنهایی تشکیل دهنده این دنیا نیست علوم فرینج نیز به منزله یک پل ارتباطی بین جهان ها عملکرده و ارتباط را بین جهان ها برقرار می سازند.به عبارت دیگر دنیایی که ما میشناسیم از یک جهان آبژکتیو و عینی که در آن زندگی میکنیم و یک دنیای سوبژکتیو و ذهنی تشکیل شده است و علوم غریبه واسط بین آنها هستند.بشر امروز در غرب با عبور ازمباحث دولت سازی ، ملت سازی و نظام سازی به مبحث دنیاسازی رسیده است که به وسیله جهان نخست و جهان موازی میسر میگردد. اما در این سریال با 2 نوع جهان موازی مواجه هستیم.گونه اول ، جهان موازی ذهنی است که به وسیله تلپورتیشن و با استفاده ازانواع L.S.D ها و داروهای روانگردان و با استفاده از دستگاه ها و امواج الکترومغناطیس به آن دست یافته میشود، مشابه همان کاری که الیویا در قسمتهای اول سریال برای استخراج اطلاعات از ذهن همکارش جان اسکات انجام داد و در سریال به کرات نشان داده شد ولی در ادامه آبرامز و همکارانش پا را از این نیز فراتر گذاشته و نوع دیگری از دنیای موازی را نشان می دهند که کاملا عینی بوده و قابلیت سفر به آن وجوددارد!
درمورد دیدگاه اول به جهان موازی که مشابه آن را قبلا در فیلم هایی مانند تلقین(Inception) و آواتار مشاهده کرده ایم و هر دو فیلم بر جهان موازی ذهنی تاکید داشتند این نکته حائز اهمیت است که لازمه استخراج اطلاعات و احساسات از ذهن یک فرد خاص بعد از مرگ و یا در حالت کما و خواب این است که این احساسات ، عواطف ، خاطرات و تصاویر را مادی فرض کرده و به مثابه یک معدن طلا فرض کنیم که میتوان به آن وارد شده و اطلاعات شخص را از آن استخراج کردلذا کاملا مشخص است که چنین دیدگاهی مردود بوده و پایه علمی و دینی ندارد حتی بااینکه تا کنون بشر به خصوص در غرب تلاش های زیادی در زمینه کنترل ذهن و استخراج اطلاعات ذهنی انجام داده است که با جستجوی عبارت Mind Control یا کنترل ذهن به سادگی میتوانید اطلاعات زیادی در مورد آن پیدا کنید، هنوز به چنین فناوری ای دست پیدا نکرده است و دلیل اصلی آن غیرممکن بودن این کار است چراکه همانگونه که ذکر شد اینگونه اطلاعات مادی نبوده و بیشتر جنبه روحی دارند اگر چه برای استخراج اطلاعات وگرفتن اعتراف از داروهایی مانند "تیوپنتال" که از شخص سلب اختیارمی کنند،استفاده میشود اما این ادعا که از طریق تلپورتیشن می توان چنین اطلاعاتی را از ذهن مخاطب دزدید و استخراج کرد و سریال فرینج نیز بر آن صحه می گذارد، کاملا ادعای رد شده ای است.در مورد وجود جهان موازی دوم که جنبه عینی دارد نیز صرفا جنبه تخیلی داشته ووجود چنین جهانی موضوعیت ندارد و این جهان در سریال به شکل ناقصی که در تضاد بابعضی فرضیات مطرح شده در سریال بوده، نشان داده شده است.
اما همانطور که در ابتدای سخن به آن اشاره گردید"جهان موازی" به هیچ وجه موضوع جدیدی نیست و بیش از 2000 سال در تاریخ اندیشه بشر سابقه دارد و از کنفسیوس و لائوتسه در شرق آسیا و چین و هندکه اوج آن را در تفکر تبتی ها میبینیم گرفته تا فلاسفه مشهور غربی و حتی فیلسوفان مسلمان و ایرانی در مورد آن اظهار نظر کرده اند. مانند شیخ شهاب الدین سهروردی که تحت عنوان "جابلسا" و "جابلقا" از آن نام برده و در جایی تعداد جهان ها(عوالم) را 4 مورد می داند. یعنی عالم عقول و ملائکه و مقربان، عالم نفوس، عالم برزخیان و عالم مثال و خیال که به اصطلاح او، عالم صور معلقة ظلمانیه و مستنیره است . ملاصدرا نیز مجموع عوالم را سه عدد میداند: عالم عقل، عالم خیال، و عالم حس . اما به عبارت دیگر در اندیشه فلاسفه مسلمان جهان های متوالی موضوعیت دارد که انسان با عبور از هر کدام وارد عالم دیگری میشود و جهان های موازی به گونه ای که در فرینج مطرح شده اند موضوعیت ندارد.میتوان گفت یکی از وجوه تمایز اصلی بین اندیشه جهان موازی آبرامزی و جهان متوالی در اندیشه اندیشمندان مسلمان و شیخ اشراق را این دانست که این توالی یکبار در طول یکدیگر و یکبار به موازات یکدیگرند به عبارت بهتر برای نیل به عالم متوالی که در طول این دنیاست باید از این دنیا عبور کرد و به آن وارد شد(برزخ ، عقبی و ..) وبرای ورود به عالم متوالی که به موازات این دنیاست نیازی به عبور فیزیکی از این دنیا نیست و میتوان در همین دنیا به آن عوالم موازی وارد شد همچنین تفاوت بعدی این دو اندیشه نیل از کسرت به وحدت در جهان های متوالی و نیل از وحدت به کسرت درجهان های موازی است همانگونه که والتر بیشاپ نیز در فصل دوم میگوید "ما بینهایت جهان موازی داریم".
درواقع نیل به جهان موازی مورد نظر سریال فرینج همانگونه که در سریال به آن اشاره میشودبا استفاده از دارو، تلپورتیشن(در خواب) و علوم فرینج (Drag.Dream.Fringe) صورت می گیرد.
یکی ازنکاتی که در مورد این سریال قابل توجه است تاکید زیاد آن در برپایی آخرالزمان است به طوریکه 3 مرتبه یعنی در فصل های 3و4و5 سریال به 3 شکل متفاوت آپوکالیپسم یاآخرالزمان در حال برپایی است.در فصل 3 والترنت در دنیای موازی قصد نابودی دنیای نخست را دارد تا دنیای موازی را نجات دهد البته با دستگاهی که والتر با برگشتن به میلیونها سال پیش مخفی کرده است! که شاید بتوان گفت یکی از مشکلات در فیلمنامه این سریال باشد و از ابتدا نویسندگان سریال قصد دادن چنین نقشی را به والترنداشتند... اما در نهایت والتر با کمک پیتر نه تنها دنیای ما بلکه دنیای موازی را هم نجات میدهد چراکه نابودی هر کدام از دنیاها منجر به نابودی هر دو دنیا میشود.در فصل 4 ویلیام بل قصد نابود کردن هر دو دنیای نخست و موازی را دارد و میخواهددنیای جدیدی را برپا کند به همین جهت نیز مانند نوح(ع) سوار بر کشتی شده و از هرنوع حیوانی یک جفت را با خود میبرد که در نهایت این والتر است که سد راه او میشود.در فصل 5 نیز "تماشاگرها" قصد نابودی نسل بشر و تسلط بر کره زمین رادارند که این بار نیز والتر منجی بشریت شده و آنها را ناکام میگذارد.البته آبرامزدر پرونده کاری خود باز هم از این دست فیلم و سریالها دارد مانند فیلم آرماگدون.
یکی ازنکاتی که در مورد این سریال قابل توجه است تاکید زیاد آن در برپایی آخرالزمان است به طوریکه 3 مرتبه یعنی در فصل های 3و4و5 سریال به 3 شکل متفاوت آپوکالیپسم یاآخرالزمان در حال برپایی است.در فصل 3 والترنت در دنیای موازی قصد نابودی دنیای نخست را دارد تا دنیای موازی را نجات دهد البته با دستگاهی که والتر با برگشتن به میلیونها سال پیش مخفی کرده است! که شاید بتوان گفت یکی از مشکلات در فیلمنامه این سریال باشد و از ابتدا نویسندگان سریال قصد دادن چنین نقشی را به والترنداشتند... اما در نهایت والتر با کمک پیتر نه تنها دنیای ما بلکه دنیای موازی را هم نجات میدهد چراکه نابودی هر کدام از دنیاها منجر به نابودی هر دو دنیا میشود.در فصل 4 ویلیام بل قصد نابود کردن هر دو دنیای نخست و موازی را دارد و میخواهددنیای جدیدی را برپا کند به همین جهت نیز مانند نوح(ع) سوار بر کشتی شده و از هرنوع حیوانی یک جفت را با خود میبرد که در نهایت این والتر است که سد راه او میشود.در فصل 5 نیز "تماشاگرها" قصد نابودی نسل بشر و تسلط بر کره زمین رادارند که این بار نیز والتر منجی بشریت شده و آنها را ناکام میگذارد.البته آبرامزدر پرونده کاری خود باز هم از این دست فیلم و سریالها دارد مانند فیلم آرماگدون.
نکته دیگری که در مورد این سریال قابل اشاره است سعی در مظلوم نمایی یهودیان و تاکید برواقعه هولوکاست است به طوریکه در قسمت 13 فصل 2 به وضوح به آن اشاره شده و یک دانشمندنازی که معلوم نیست چگونه توانسته تا سال 2009 زنده و جوان بماند(!) با یک سلاح بیولوژیک که فقط روی یهودیان تاثیرگذار است به مراسم عروسی یهودیان که متعلق به نوه یکی اززندانیان اردوگاه آشویتس است حمله کرده و همه افراد یهودی آن جمع را از بین میبرد.در پایان نیز قصد انجام یک عملیات تروریستی گسترده را دارد که تیم فرینج آن راخنثی میکنند.همچنین در قسمت 3 فصل 4 نیز که عنوان آن " تنها در دنیا"است پسری به نام "هارون"(که یک اسم یهودی است) را نشان می دهد که با یک گیاه خاص ارتباط بیولوژیک برقرار کرده و به دلیل آزار و اذیتهایی که توسط سایرافراد در حق آن کودک شده گیاه قصد انتقامگیری را دارد در نهایت باز هم گروه فرینج با تدبیر دکتر بیشاپ از وقوع یک فاجعه جلوگیری میکنند و القاء درماندگی آن کودک ولزوم درک او و کمک به او را صورت میدهند..نکته جالب در مورد "هارون"این است که او علاقه خاصی به نقاشی ستاره 6 پر که از نمادهای اصلی یهودیان میباشد،دارد و در فیلم این نقاشی به وضوح نمایش داده می شود. البته دلیل پرداختن به این موضوع را میتوان یهودی بودن برخی از عوامل اصلی سریال مانند جی.جی آبرامز و آلکسکورتزمن دانست.
امانکته حائز اهمیت دیگر رموز تصویری این سریال است که از مجموع تصاویری که در هرقسمت پخش می شوند و هر کدام نماینده یکی از حروف الفبای انگلیسی هستند ساخته میشوند.نکته قابل توجه در اینجاست که هر کدام از این تصاویر نیز خود به تنهایی بیانگرمفهوم خاصی هستند مثلا دست 6 انگشتی معمولا بیانگر مجهول بودن واقعه و صحنه ای که قبل از آن نمایش داده شده است ، غورباقه با حرف یونانی (فی) درپشت آن علامت جلب اعتماد ، برگی که مثلث در روی آن است با نقطه ی نوری در سمت راستبیانگر کشته شدن عده ای(هلوکاست) و سیب هم معمولا نماد جهان موازی است.
امانکته حائز اهمیت دیگر رموز تصویری این سریال است که از مجموع تصاویری که در هرقسمت پخش می شوند و هر کدام نماینده یکی از حروف الفبای انگلیسی هستند ساخته میشوند.نکته قابل توجه در اینجاست که هر کدام از این تصاویر نیز خود به تنهایی بیانگرمفهوم خاصی هستند مثلا دست 6 انگشتی معمولا بیانگر مجهول بودن واقعه و صحنه ای که قبل از آن نمایش داده شده است ، غورباقه با حرف یونانی (فی) درپشت آن علامت جلب اعتماد ، برگی که مثلث در روی آن است با نقطه ی نوری در سمت راستبیانگر کشته شدن عده ای(هلوکاست) و سیب هم معمولا نماد جهان موازی است.
خط تعلیق:
داستانی که باعث جذابیت فیلم شده وموجب می شود که بیننده تا پایان سریال را تماشا کند و خط سیر اصلی داستان به شمار می آید:
در هرفصل خط تعلیق اصلی جداگانه ای دارد که مهمترین آنها آگاه شدن از توطئه مردم جهان موازی علیه مردم جهان نخست،نحوه نجات بشریت توسط عوامل گروه فرینج،تبیین ظرفیت علوم فرینج و... است. همچنین در طول سریال چندین خط تعلیق فرعی نیز داریم مانندمناسبات و روابط بین افراد گروه فرینج نظیر رابطه پیتر با الیویا و سپس الیویای جهان موازی،وقایع فرینجی که در هر قسمت روی میدهد و گروه فرینج آنها را خنثی میکنندو...
مولفه های سریال:
1- القاء منتالیسم ( ذهن گرایی)
2- القاء پارالل یونیورسیسم ( به عنوان یک گزاره سبک زندگی آمریکایی)
3- القاء ساینتیسیسم ( دانش گرایی)
4- القاء کاسموپولیتیسم ( جهان وطنی انسان آمریکایی و جهانی که متعلق به آمریکاست)
6- القاء آرماگدونیسم
7- القاء آپوکالیپسیسم (آخرالزمان گرایی)
8- القاء پایان فلسفه و معرفی علم به عنوان تنهاراه نجات بشریت
9- القاء موعود گرایی به سبک و سیاق آمریکایی
10-القاء امانیسم (انسان گرایی) و معرفی انسان عالم به عنوان خدای دنیای جدید
2- القاء پارالل یونیورسیسم ( به عنوان یک گزاره سبک زندگی آمریکایی)
3- القاء ساینتیسیسم ( دانش گرایی)
4- القاء کاسموپولیتیسم ( جهان وطنی انسان آمریکایی و جهانی که متعلق به آمریکاست)
5- القاء گلوبالیسم (انسان امریکایی است که برای کلدنیا تصمیم میگیرد و در این سریال اثری از کشورهای دیگر و حتی سازمانهای بین المللی نظیر سازمان ملل متحد نیست و آمریکا به تنهایی برای آینده بشریت تصمیم گیری می کند)
6- القاء آرماگدونیسم
7- القاء آپوکالیپسیسم (آخرالزمان گرایی)
8- القاء پایان فلسفه و معرفی علم به عنوان تنهاراه نجات بشریت
9- القاء موعود گرایی به سبک و سیاق آمریکایی
10-القاء امانیسم (انسان گرایی) و معرفی انسان عالم به عنوان خدای دنیای جدید
سخن آخر:
سریال فرینج به عنوان یک سریال علمی ، تخیلی سعی در ارائه یک تصویر از علوم آینده وتاثیر آن در آینده بشریت است و به همین دلیل است که در تیتراژ ابتدایی هر فصل نام این رشته های علمی آورده میشود اما با پرداخت نه چندان خوب در فصول آخر پا را ازحدود عقل و تخیل فراتر گذاشته و با ضعف در فیلمنامه این تصویر را به نحوی مخدوش میکندبه طوریکه آمار بینندگان آن از حدود10 میلیون نفر در فصل اول به حدود 3 میلیون نفردر فصل پنجم رسید و بسیار خوش اقبال بود که در اواسط راه ساخت آن متوقف نگردید امابه این نکته نیز باید توجه داشت که یکی از اقتضاعات تکنولوژیکی جهان امروز پدیده جهان موازی است و از موضوعاتی است که درآینده دانشمندان زیادی درعلوم مختلف از فلسفه تا روانشناسی و فیزیک در گیر آن خواهند شد البته نه به شکل فرینجی آن.
منبع: سایت علمی نخبگان جوان
منبع: سایت علمی نخبگان جوان
۹۲/۰۸/۲۶