بررسی استراتژیک نامه رهبر انقلاب در گفتگوی تفصیلی با استاد حسن عباسی
بررسی استراتژیک نامه رهبر انقلاب در گفتگوی تفصیلی با استاد حسن عباسی
خبرگزاری دانشجو
تیتر یک - نامه ای خطاب به جوانان تمدن غرب؛ این شکل تازه ای از دیپلماسی رهبر انقلاب اسلامیایران بود که روز پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۳ دنیا با آن مواجه شد. چند سطر نامه برای جوانان آمریکا و اروپای شمالی کافی بود تا تمدن غرب با چالشی جدید روبرو شود، چالشی که پاسخی برای آن وجود ندارد. هر چند مخاطبان این نامه، جوانانی هستند که خارج از جغرافیای تمدن اسلامیحضور دارند، امّا شقوق دیگر آن، به شکل غیر مستقیم به داخل جامعه مربوط میشود. قطعاً اگر بخواهیم وظایف خود در قبال این نامه را بشناسیم تا در صدد عمل به آنها برآییم، نخستین موضوعی که به آن میرسیم، موضوع «تبیین» و واکاوی ابعاد مختلف آن است. برای تبیین ابعاد استراتژیک این نامه، دکتر حسن عباسی گزینه مناسبی است. در همان ساعات و روزهای اولیه انتشار نامه، به سراغ رئیس اندیشکده یقین رفتیم. وی از پیام رهبر انقلاب، به عنوان نامه «امام جبهه اهل حق» به «جوانان تمدن غرب» یاد میکند و معتقد است که این نامه در آینده، دو نوع جنبش اجتماعی را در بیرون و درون جامعه اسلامیایجاد خواهد کرد و در ارتباط با «حقیقت» نوعی بازار عرضه و تقاضا شکل خواهد گرفت. وی دیپلماسی رهبر انقلاب را نوعی دیپلماسی ویژه قلمداد میکند و پیشنهاداتی را نیز در راستای تحقق پیامهای آن ارائه میکند. آنچه پیش رو دارید، متن گفتگوی ما با این کارشناس مسائل استراتژیک است.
حسن عباسی در بررسی مبانی استراتژیک نامهی رهبر انقلاب به جوانان آمریکای شمالی و اروپا گفت: این نامه در فضای حوزه «دیپلماسی عمومی» و سخن گفتن مستقیم یک «رهبر» با «جوانان یک جامعه دیگر» ارزیابی میشود که از دو منظر باید مورد بررسی قرار بگیرد.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال گفت: اینکه گفتگو و دیالوگ به جای اینکه بین رهبران و نخبگان کشورها صورت بپذیرد، بین رهبر یک جامعه با «بخشی از مردم جامعه دیگر» که از نظر زبان، فرهنگ و ساختارهای تمدنی در شرایط متفاوتی هستند، شکل میگیرد این بدان معنا است که نوعی از دیپلماسی عمومیکه «دیپلماسی عمومی ناهمطراز» نامیده میشود رخ داده است.
وی در توضیح این شکل جدید از دیپلماسی عمومیگفت: گاهی اوقات در دیپلماسی عمومی، مثلاً جوانان یا هنرمندان یک کشور با جوانان و هنرمندان کشور دیگر سخن میگویند یا تجار و بازرگانان دو کشور با هم سخن میگویند ولی در دیپلماسی غیر همطراز، گفتگو و ارتباط در سطح رهبر یک جامعه با بخشی از مردم «تمدن روبرو» شکل میگیرد که این یک نوع دیپلماسی خاص و ویژه است.
این کارشناس مسائل استراتژیک در خصوص مؤلفه دوم استراتژیک نامه رهبر انقلاب گفت: ایجاد نوعی گفتمان و حتی پارادایم جدید در این نامه، مسئله ای است که از نظر استراتژیک باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. یعنی رهبر انقلاب در این نامه از جوانان غرب میخواهد در خصوص فهم از دین اسلام، فضا و جو غالبی که در رسانههای این کشورها اعم از شبکههای تلویزیونی،مطبوعات، فضای سایبر، بازیهای کامپیوتری و فیلمهای سینمایی وجود دارد را بشکنند و خودشان مستقیماً به سراغ دین اسلام بروند.
عباسی از این مسئله به عنوان «طرح یک گفتمان جو شکن» یاد کرد و گفت: بر مبنای این گفتمان، به جای اینکه «نهادهای رسانه ای و هنری» به شکلی کانالیزه شده برای این جوانان، نوعی از اسلام که مظهر آن داعش و القاعده باشد و زن ستیز و خشونت گرا باشد را ترسیم کنند، آنان خودشان مستقیماً سراغ اسلام بروند و مطالعه مستقیم قرآن و زندگی پیامبر رحمت؛ «حضرت محمّد بن عبدالله- صلی الله علیه و آل وسلم» را در دستور کار قرار دهند. این نوعی گفتمان سازی متفاوت است و در فضای عرصه رسمیو عمومیشناخته شده امروز، نوعی عرصه سازی جدید است. بنابراین، مؤلفه دوم «شکستن جو غالب رسانه ای» است.
وی مؤلفه سوم استراتژیک نامه رهبر انقلاب را ایجاد نوعی «دیپلماسی عمومیهمطراز» دانست و گفت: پس از عبور از مرحله «دیپلماسی عمومی ناهمطراز» که بین رهبر انقلاب و جوانان غرب رخ داد و نیز پشت سر گذاشتن مرحله «شکستن جو غالب رسانه ای»، شاهد «دیپلماسی عمومیهمطراز» خواهیم بود که این مورد در آینده اتفاق خواهد افتاد. این دیپلماسی یک نوع دیپلماسی علمی-معرفتی است و در یک سوی آن، جوانان تمدن غرب قرار دارند که به مطالعه دین دعوت شده اند و در سوی دیگر جوانان و اندیشمندان جهان اسلام مخصوصا ایران هستند که آماده هستند پیام اسلام به عنوان دین رحمت را به زبان همان جوانان برای آنان بازگو کنند و به نوعی مفاهمه برسند. شکل گیری این فضای گفتمانی جدید، ما را به یک نوع دیپلماسی عمومیهمطراز میرساند.
رییس مرکز مطالعات استراتژیک اندیشکده یقین ادامه داد: پیرو نامه رهبر انقلاب، در هفتهها و ماههای آینده ما شاهد شکل گیری یک فضای گفتمانی خواهیم بود که این امکان را فراهم میکند که به زبانهای انگلیسی، اسپانیولی، آلمانی، فرانسوی و به سایر زبانها برای جوانانی که در جغرافیای هر کدام از این تمدنها هستند، پیامبر جلیل القدر اسلام معرفی بشود و حقیقت و واقعیات مربوط به اسلام شناسانده شود و شبهات و ابهاماتی که در این خصوص وجود دارد رفع شود. برمبنای این فضا، ما با مفاهیمیروبرو میشویم تحت عناوین «دیپلماسی عمومیعلمی»، «دیپلماسی عمومیمعرفتی»، «دیپلماسی عمومیاسلامی»، «دیپلماسی عمومیرسانه ای» و «دیپلماسی عمومیهنری» که هر کدام از این شقوق، در ساختار طرح استراتژیک این اقدام رهبر معظم انقلاب میتواند مثمر ثمر واقع بشود.
عباسی با بیان اینکه البته این کار نیازمند بسترسازی و مشارکت عمومیاست گفت: جوانان ما نیز باید به بازخوانی اسلام و سیره نبوی و ائمه اطهار علیهم السلام بپردازند و از سوی دیگر، سه گروه اندیشمندان درون جامعه، اهالی رسانههای مکتوب و غیرمکتوب و کسانی که در فضای سایبر دارای ظرفیتهایی هستند و گروه سوم یعنی هنرمندان در این انتقال پیام مشارکت کنند. چون به هر حال اگر امروز جوانان اروپا و آمریکای شمالی بخواهند به زبانهای خودشان در فضای سایبر به جستجوی خوراکهای فکری مناسب دست بزنند و بدون راهنمایی وارد این حوزه مطالعاتی بشوند، مطالب مسموم و متونی که با غرض نوشته شده اند و فیلم و سریالهای زیادی وجود دارد که از سر سوء نیت تولید شده اند. اگر این جوانان سراغ محصولات اینچنینی بروند، چهره اسلام نزد آنها مغشوش جلوه خواهد کرد.
این کارشناس حوزه رسانه با تأکید بر ضرورت اقدام رسانهها، اندیشمندان و هنرمندان داخلی درخصوص نامه رهبر انقلاب گفت: ضرورت دارد این افراد وارد عمل بشوند و برای محورهای این پیام، خوراک و کتابهای مناسب را دسته بندی و به زبانهای متناسب ترجمه کنند و انتقال بدهند. پیشنهاد مشخص بنده این است که برای نامه رهبر انقلاب یک وبسایت رسمیبه زبانهای انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی، پرتغالی، اسپانیایی، سوئدی و زبانهای دیگر راه اندازی شود و یک هیئت علمیکه به زبانهای مختلف اشراف داشته باشند تعیین شود و کتب و منابع مناسب را معرفی کنند و در آنجا قرار بگیرد.
وی اهمیت نقش شبکه تلویزیونی پرس تی وی و معاونت برون مرزی صدا و سیما را مورد اشاره قرار داد و گفت: در این مقوله میتوان برنامههایی را در قالب «تالک شو»ها و گفتگوهای رودرو با کارشناسان سامان داد.
عباسی با بیان اینکه نباید نامه رهبر انقلاب را در این مقطع تمام شده فرض کرد، تصریح کرد: این پیام به «نهادسازی پشتیبان» نیاز دارد و به اعتقاد من باید شورایی تشکیل شود و در آن، نقش نهادهای مختلف مانند صدا وسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نقش بخشهای دیپلماسی عمومیو فرهنگی وزارت خارجه و نقش نهادهای فرهنگی درون کشور که در این زمینه میتوانند مؤثر باشند را مشخص کرد. اگر این اتفاق رخ دهد و این چارچوبها پایه گذاری شود، صورت دیپلماسی عمومیکه از آن بحث شد را میتوان در کم تر از یکسال به شکل کاربردی و قابل قبول درآورد و این وضعیتی که در تخریب چهره اسلام وجود دارد را به ضد خودش تبدیل کرد. ابتدا باید ارزیابی دقیقی از میزان و چگونگی شبهاتی که در تمدن غرب علیه اسلام مطرح میشود انجام شود، سپس محورها را اولویت بندی و دسته بندی کرد و در پاسخ به آنها، منابع و متون مناسب را ارائه کرد.
وی با تذکر اهمیّت کار کارشناسی در این خصوص گفت: ممکن است یکی فرد کارشناس یا اندیشمند بخواهد در زمینه رفع شبهات به کار تبلیغی و ترویجی در فضای سایبر و رسانهها بپردازد، غافل از اینکه آنچه را که ارائه میکند مرتبط با نیاز جامعه ما باشد و متناسب با جامعه ای که شبهات خاصی در آن وجود دارد نباشد.
وی ناکامینهادهای رسمیداخلی را در مواجهه با تهدیدات فرهنگی مورد اشاره قرار داد و گفت: این که مقام معظم رهبری با این طرح استراتژیک، سطح دیپلماسی رسمیما را به سمت دیپلماسی عمومیو دیالوگ مستقیم با جوانانی که در معرض شبهات قرار دارند میبرند، نشان دهنده این است که نهادهای رسمیما در مواجهه با تهدیدهای فرهنگی و اقداماتی که ناتوی فرهنگی دارد صورت میدهد موفق نبوده اند. بنابراین رهبر انقلاب رأسا وارد عمل شدند و این گفتگو و دیالوگ را شروع کردند و امید ما به خدا این است که ان شاء الله بتوانیم ساماندهی مناسبی را در محیط جوانان صورت دهیم و به پشتیبانی این محورها برویم و بتوانیم در حد وسع خود در جهت رفع شبهات بین جوانان غربی بکوشیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی و فرهنگی در پاسخ به این سؤال که نامه به جوانان تمدن غرب، در «دکترین امام خامنه ای» چگونه قابل تحلیل است گفت: همانطور که قبلاً هم عنوان شده، قرن بیستم قرن «خمینی» بود. یعنی در نسبت با رهبران بزرگی که قرن بیستم میلادی را ساختند وتمدن بشری را یک گام به جلو بردند و یا تثبیت کردند، شخصیت امام راحل یک شخصیت سرآمد بود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، هنر بزرگ ایشان این بود که دین را به عرصه حیات اجتماعی بشر برگرداندند. یعنی همان کاری که انبیای عظام انجام میدادند و زمانی که عالم بشری را شرک و کفر و مادیات فرا میگرفت، آنان میآمدند و دین را مجدداً به عرصه میآوردند. امام خمینی(ره) نیز همین کار را کردند و بنابراین قرن بیستم قرن امام خمینی شناخته میشود.
عباسی ادامه داد: در شرایطی که به سال ۲۰۱۵ میلادی وارد میشویم، قرن بیست ویکم قرن «امام خامنه ای» است. کسی که در موقعیت تمدنی، اینچنین جایگاهی دارد و توانسته یک حرکت عظیم را در ۲۵ سال گذشته شکل دهد، بویژه که در پانزده سال اول قرن بیست و یکم در مواجه با نظام بین الملل توانسته یک جامعه باثبات در ایران شکل دهد و رهبری را مدیریت کند، بزرگترین و باثبات ترین شخصیت سیاسی امروز کره زمین محسوب میشود.
وی با یادآوری اعترافات برخی شخصیتهای سیاسی دنیا از جمله کوفی عنان و پوتین در خصوص عظمت شخصیت رهبر انقلاب ادامه داد: با توجه به چنین وضعیتی، ایشان نه تنها یک شخصیت برجسته سیاسی جهان، بلکه یکی از رهبران طراز اول «اداره مناسبات بشری» محسوب میشوند. نکته بعدی این است که رهبر معظم انقلاب، یک شخصیت عظیم و کلان مذهبی و دینی جهان هستند و این باعث شده که ایشان فراتر از جایگاه سیاسی و استراتژیکی که دارند، به عنوان یک رهبر دینی و «امام» در موقعیتی بسیار متعالی قرار داده است.
این کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: نامه مقام معظم رهبری را، نه از موضع یک رهبر سیاسی و استراتژیک در تمدن بشری که نامه ای برای جوانان یک تمدن دیگر فرستاده، بلکه از موضع یک «امام» و یک شخصیت طراز اول دینی جهان که در نظامهای فکری و دینی مختلف جهان مقبولیت عامیهم دارد، از این منظر باید ارزیابی کرد. اینکه یک امام، نامه ای به جوانان یک تمدن دیگر فرستاده و با نگاهی پدرانه و به تأسی از انبیاء و پیامبران الهی این جوانان را به دین رحمت دعوت کرده است.
وی نامه رهبر انقلاب به جوانان غرب و نامه امام راحل به گورباچف را دو نامه ای دانست که در مسیر «دیپلماسی نبوی» قابل تفسیر است و بیان داشت: همانطور که پیامبر اسلام به رهبران ۳ کشور مطرح پیرامون شبه جزیره عربستان یعنی پادشاه ایران، پادشاه حبشه و به امپراطوری رم نامه نوشتند، امام نیز نامه ای به گورباچف نوشتند و او را به بازخوانی اسلام و دست کشیدن از الحاد دعوت کردند که آقای گورباچف تعلل کرد و دو سال بعد شوروی فروپاشید. امروز امّا رهبر انقلاب از رهبران جهان غرب قطع امید کردند و این به صورت تلویحی در نامه ایشان وجود دارد، یعنی ایشان نمیآیند به رهبران کشورهای غرب نامه بدهند که دست از الحاد و اسلام ستیزی بردارید و مستقیماً به مطالعه قرآن و زندگی پیامبر بپردازید، بلکه از اثربخشی این کار ناامید شدند و خطاب به جوانان آن تمدن نامه نوشتند. درواقع حضرت آقا شکل دیگری از دیپلماسی نبوی حضرت امام را انجام دادند و از نظر چارچوبهای استراتژیک، این یک نگاه و یک ابتکار جدید محسوب میشود.
عباسی هجمههای غرب علیه ارزشهای دینی و الهی را مورد اشاره قرار داد و گفت: امسال دو فیلم بسیار منفی درباره حضرت نوح و حضرت موسی ساخته شد و همچنین درهالیوود به ملائکه معظم مخصوصاً حضرت جبرئیل امین و حضرت میکاییل روا داشتند. این نشان میدهد که غرب در یک فضایی که خودشان آن را «پاگانی» یا «کفرکیشی» جدید میخوانند، همه ارکان ایمان یعنی ایمان به غیب، کتب انبیا، ملائکه خدا و آخرت و مواردی دیگر از این حوزه را مورد هجوم قرار داده و این ناتوی فرهنگی، یک آرایش گسترده ای برای زدن ارکان هفت گانه ایمان به خود گرفته است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی، جوانانی که در معرض این هجمه عظیم دین زدایی هستند باید از طرف «امام جبهه اهل تقوا» و امام جبهه اهل ایمان و اهل حق دعوت بشوند و این جوانان برای خودشان این شأنیت را در نظر میگیرند که از سوی یکی از بزرگترین رهبران سیاسی و استراتژیک جهان و نیز «بزرگترین» شخصیت دینی شناخته شده امروز روی کره زمین آنها را به دین اسلام دعوت کرده است.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال، با بیان اینکه «این نامه، نامه بسیار مهمّی است که اقدامات گسترده فکری و معرفتی در ارتباط با آن باید انجام بشود» گفت: این نامه سرآغاز دوره جدیدی در حوزه مسئله معنویت و حوزه گفتمان دینی بین تمدنها است و تمدن اسلامیامروز به جایی رسیده که میتواند جوانهای بیرون تمدن خودش را به اسلام دعوت کند. از این رو، نقش ۳ گروهی که ذکر شد؛ یعنی اندیشمندان جهان اسلام بویژه اندیشمندان ایرانی، اصحاب رسانه و هنرمندان بسیار گسترده است و آنان با پشتیبانی خود از نامه رهبر انقلاب، میتوانند این صف آرایی را کامل کنند.اگر خدا توفیق بدهد ما نیز تلاش خواهیم کرد ابعاد آن را بیشتر بشکافیم.
این فعّال فرهنگی با بیان اینکه «نامه به جوانان تمدن غرب، شق دیگری از شخصیت ممتاز رهبر انقلاب را روشن کرد»، تصریح کرد: اقدامیکه در دکترین رهبر انقلاب صورت گرفت، ایشان را نه تنها به عنوان یک شخصیت صرفاً سیاسی و یک رهبر استراتژیک در تمدن امروز بشری، بلکه به عنوان یک «امام جهانی»، فراتر از «دالایی لاماها» و «پاپها» قرار داد.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص زمینههای شکل گیری نامه رهبر انقلاب و چرایی انتخاب مقطع کنونی برای این نامه نگاری، به شکل گیری داعش توسط سرویسهای اطلاعات غربی و عربستان اشاره کرد و گفت: پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان، بلافاصله سران آمریکا، انگلیس و فرانسه ابراز تأسف کردند و رئیس رژیم صهیونیستی هم گفت دوستی خوبی از دست دادیم. چه میشود که مرگ پادشاه عربستان باعث تأسف این افراد میشود و از او به عنوان دوست یاد میکنند.
عباسی با بیان اینکه تفکر دولت ملک عبدالله تفکر وهابیت بود و القاعده، النصره و جریانهای انحرافی و تکفیری چون داعش از دل این تفکر و پولهای ملک عبدالله بیرون آمدند خاطرنشان کرد: عربستان با همکاری قطر ۵۰ میلیارددلار برای سقوط دولت سوریه به تروریستها کمک مستقیم مالی کردند و چون برآوردهایشان درخصوص سقوط دولت بشار اسد غلط از آب درآمد، آمریکاییها به ملک عبدالله فشار آوردند و «بندربن سلطان» رئیس سرویس سیاسی عربستان که مسئول مستقیم شکل گیری داعش بود کنار گذاشته شد.
وی با طرح این سؤال که «چرا عربستانی که این گروهکها را بوجود آورده، هیچ وقت از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان کشور اسپانسر و حامیتروریسم معرفی نشده» گفت: سیاستهای نفتی و همچنین سیاستهای تروریستی عربستان توسط سرویسهای اطلاعاتی خود اینها ساپورت میشود و نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی مانند سرویس اطلاعاتی ترکیه موسوم به «سازمان میت»، موساد اسرائیل، سازمان سی آی ای آمریکا، سازمان ام آی سیکس انگلیس و سازمانهای امنیت فرانسه و آلمان در شکل گیری داعش به عربستان کمک کردند. حالا اینها که خودشان داعش را بوجود آورده اند، ادعا میکنند که این گروهک تروریستی آمده و چند نفر از کارکنان نشریه شارلی ابدو را به قتل رسانده.
وی ادعای مشابه غربیها پس از حادثه ۱۱ سپتامبر در مقصر دانستن مسلمانان را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: بنده همان موقع در یک برنامه تلویزیونی ۱۴ دلیل را بر رد این ادعا مطرح کردم و گفتم با توجه به اینکه تخصص من در جنگ،عملیات ویژه بوده به دلایل فنی و تخصصی امکان ندارد یک گروه چریکی مثل القاعده بتواند چنین کاری را در خاک آمریکا انجام دهد. اکنون بعد از ۱۳ سال از آن واقعه،کم تر تردیدی وجود ندارد که خود آمریکا پشت این قضیه بوده و میخواسته بهانه ای را فراهم کند تا چهره اسلام را در دنیا خراب کند و ۱۳ سال به اشغال افغانستان و عراق بپردازد.
کارشناس مسائل رسانه اضافه کرد: در خود آمریکا دهها فیلم مستند ساخته شده که ثابت میکند انهدام برجهای دوقولو کار القاعده نبوده، حتّی بخشی از شخصیتهای سیاسی و همچنین هنری آمریکا برای این قضیه فیلم سینمایی ساخته اند و آقای «آرتور میلر» که تا چندی پیش از مقامات سیاسی آمریکا بود، سال گذشته به ایران آمد و فیلم سینمایی که ساخته بود و در آن گفته بود که این حادثه کار خود آمریکا بوده را همراه خودش آورده بود.
وی با بیان اینکه «غربیها مجددا نیاز به فضاسازی علیه اسلام داشتند»، به حادثه اخیر اشاره کرد و گفت: درحالی که کاریکاتور رهبران گروهکهای تروریستی همیشه در نشریات کشیده میشود، چگونه میشود این بار با کشیدن کاریکاتور ابوبکرالبغدادی رهبر داعش در نشریه شارلی ابدو که سابقه اهانت به پیامبر جلیل القدر اسلام را دارد، این بارچند نفر میروند و در روز روشن دست به یک اقدام تروریستی میزنند و چندساعت بعد در یک درگیری در مکانی دیگر کشته میشوند.
عباسی این اقدام را توطئه ای در سطحی کوچک تر از حادثه ۱۱ سپتامبر عنوان کرد و تأکید کرد: همانطور که آمریکاییها در آن زمان دست به خودزنی زدند و ۱۳ سال نان آن در جهان را خوردند، امروز نیز فرانسه دست به چنین کاری میزند.
وی ادامه داد: رهبر انقلاب در شرایطی دست به این نامه نگاری میزنند که میبینند پس از گذشت ۱۳ سال از حادثه ۱۱ سپتامبر، مجدداً به اسم اسلام و با پرچمداری یک گروه تکفیری و کاملاً منفور در جهان اسلام، بازی را شروع کرده اند و قصد تخریب چهره اسلام و معرفی کردن یک اسلام منفی را دارند. این اسلام منفی کاملا مشکوک است؛ زیرا از کانال عربستان میآید و همانگونه که گفتم عربستان دوست آمریکاست و ملک عبدالله آن را پشتیبانی میکند که وقتی از دنیا میرود، به جای اینکه بگویند یک حامیتروریست از دنیا رفته، ابراز تأسف و اعلام تسلیت میکنند. یعنی از یک طرف، از اسلام آقای ملک عبدالله دفاع میکنند و از طرفی دیگر همین اسلام را مبنای تروریست میدانند؛ خب هر کس از بیرون به این قضیه نگاه کند، متوجه این تعارض میشود.
عباسی خاطرنشان کرد: ما نباید اینبار غافلگیر میشدیم و در این بازی جدید که شبیه بازی بود که آمریکاییها راه انداختند و ده، دوازده سال در منطقه ترکتازی کردند، باید وارد عرصه میشدیم. لذا رهبر انقلاب به صحنه آمدند که بگویند این اسلام، اسلام واقعی نیست، اسلامیاست که خود تمدن غرب به شکل منفی دارد به آن پر و بال میدهد و از طریق آن خودزنی میکند تا چهره اسلام را تخریب کند. شما خودتان مستقیم سراغ اسلام و درک از آن بروید.
وی یکی دیگر از زمینههای شکل گیری نامه امام خامنه ای را افول مکاتب فکری غرب و ضرورت معرفی مکتب جدید به جوانان تمدن غرب دانست و گفت: امروز اندیشمندان غربی میگویندکه «لیبرالیسم» به آخر راه رسیده است. ما در اندیشکده یقین بیش از ۸۵۰ جلد کتاب از اندیشمندان غربی گردآوری کرده ایم که غالباً از سال ۲۰۰۷ میلادی به این طرف نوشته شده اند و پیام واحد همه اینها این است که «لیبرالیسم اقتصادی»، «کاپیتالیسم» و «سرمایه گرایی» شکست خورده است.
وی با بیان اینکه «مدرنیته»در لیبرالیسم و کاپیتالیزم خلاصه میشود و تبلور این دو، اقتصاد مدرن است گفت: اگر اقتصاد مدرن فروپاشیده که اینها درکتابهایشان میگویند فروپاشیده، پس دیگر لیبرالیسم در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و عرصههای دیگر محلی از اعراب ندارد و در سطح بالاتر، دیگر چیزی به نام مدرنیته نجات بخش بشر نیست.
رئیس اندیشکده یقین گفت: در چنین شرایطی جوان غربی یا سرگرم شبکههای اجتماعی و به طور کلّی، زرق و برقهای تکنولوژیک تمدن است یعنی در غفلت کامل به سر میبرد، یا اینکه میخواهد از این وضع نابسامانی که در نظام معرفتی غرب بوجودآمده، راه گریزی پیدا کند. و چون میداند که انسان روس، انسان چینی، انسان هندی و یا انسان آفریقایی نمیتواند حرف جدیدی بزند و فقط اسلام است که حرف جدیدی برای گفتن دارد، به سراغ اسلام میآید. دولتهای غربی نیز برای اینکه اسلام به عنوان الگو به نسل بعدی تمدن خودشان به عنوان الگو مطرح نشود، آن را تخریب میکنند.
بر همین مبنا، آخرین ایده ای که دانشمندان و فیزیک دانان آنها نظیر «استیونهاوکینگ» مطرح میکنند، «نفی خدا» است و در حیطه علوم انسانی و مخصوصاً علم اقتصاد دانشمندانشان میگویند غرب دیگر حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
عباسی با اشاره به نگرانی غربیها از «تهاجم فرهنگی اسلام به غرب» و موج روزافزون گرایش دختران و پسران جوان به اسلام گفت: برنارد لوییس، استراتژیست فرهنگی غرب که فردی یهودی و صهیونیست است، ده سال پیش نامه ای به پاپ مینویسد و خطاب به پاپ میگوید منتظر باش که در اواسط قرن بیست و یکم میلادی اروپا به یک تمدن اسلامیتبدیل شود. در این شرایط، غربیها میخواهند به جوانانشان اینگونه القا کنند که اگر تفکر لیبرالیسم و مدرنیته به درد نمیخورد، اسلام از آن بدتر است. در یک چنین شرایطی رهبر انقلاب دست به نگارش این نامه زدند و مستقیماً با جوانان این کشورها ارتباط برقرار کردند و خطاب به آنان گفتند که بدون واسطه به سراغ اسلام بیایید و ببینید اسلام چیست.
وی ادامه داد: فراموش نکنید خیزش ۶۰ ماهه بیداری اسلامیکه در ۱۲ کشور جهان اسلام کلید زده شده بود، بر حسب ظاهر از سوی آمریکا و غرب منحرف شد به طوری که کشور لیبی اکنون در آستانه تجزیه قرار گرفته و یا در کشور مصر میبینیم که انقلاب مردم کلاً شکست خورد و از سوی کودتاگری به اسم «السیسی» مصادره شد. پشت تمام این اقدامات ضدانقلابی و ضد بیداری اسلامینیز، ملک عبدالله حضور داشت و به طور مشخص علاوه بر ۵۰ میلیارد دلاری که به مخالفان سوریه کمک کرد، برای کودتا در مصر۱۲ میلیارددلار را در اختیار ژنرال السیسی قرار داد.
وی خیزش جوانان دنیای اسلام و ادامه بیداری اسلامیاز سوی آنان را مورد اشاره قرار داد و گفت: امکان چنین حرکت مشابه ای در بیرون جامعه اسلامینیز وجود دارد، مخصوصاً اینکه بر اساس اطلاعات دقیقی که داریم، در کشورهای غربی از آمریکا و کانادا گرفته تا اروپا شرایط ویژه ای بوجود آمده و جوانان دنبال «آلترناتیو» و جایگزین برای تفکر لیبرالی هستند، به گونه ای که حتی متأسفانه بازخوانی اندیشه مارکس در اروپای شمالی گسترش یافته است.
عباسی افزود: اقدام به نوشتن این نامه در چنین شرایطی، حرکت کاملا هوشیارانه ای بود که از سوی رهبر انقلاب صورت گرفت. فراموش نکنید که این روزها، روزهای ابتدایی سال میلادی جدید است و در آن کشورها سال جدید محسوب میشود؛ یعنی سال جدید با اندیشه جدید.
وی در پاسخ به این سؤال خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» که این نامه چه پیامیبرای داخل کشور، مخصوصاً آنهایی که همواره شعار ما نمیتوانیم سر میدهند دارد، گفت: بنده در مورد کسانی که مسئله شان «ما نمیتوانیم» است، هیچ حرفی ندارم و از گذشته عادت دارم که هیچگاه اهالی قبیله ناتواناییها را نبینم و هیچ وقتی صرف آنها نکنم. زمانی که نوجوان بودم یک انیمیشن به نام گالیور پخش میشد که یکی از شخصیتهای آن همیشه میگفت «من میدانم کارمان تمام است و ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم» و انتهای داستان معلوم میشد که آنها میتوانستند آن کار را انجام دهند و انجام میگرفت، فقط او عادت داشت که نق بزند و مدام بگوید نمیشود و نمیتوانیم. از آن زمان یاد گرفته ایم که اهالی قبیله ما نمیتوانیم را نبینیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی و فرهنگی با بیان اینکه افراد یک جامعه انقلابی هیچ موقع وضع موجود را بر نمیتابند، به این جمله شهید آوینی که «آنان که مأمور به تحول در عصر خویش هستند اگر به قواعد عصر خودشان تن در دهند، هیچ تحولی رخ نخواهد داد» اشاره کرد و گفت: ما چون علاقه مند به ایجاد تحول در مناسبات جهانی و حیات بشر امروز هستیم و ساحت قدسی بشر را هدف گرفته ایم و میخواهیم به آنجا برسیم، نباید برای افرادی که اهل تحول نیستند و معتقدند تا جایی که میتوانیم باید در شرایط روز جهان حل بشویم وقت بگذاریم.
وی نامه رهبر انقلاب را یک عامل محرک برای جریانات فکری انقلابی کشور دانست و گفت: این نامه باعث میشود که این جریانات پا را مقداری فراتر از مرزهای ملّی بگذارند و فکر بکنند، چون وقتی جوانان یک تمدن دیگر از سوی رهبر انقلاب مورد خطاب واقع میشوند، این در داخل نیز دارای پیام است و کسانی که ممکن است دارای تردید باشند و یا در معرض تبلیغات مسموم رسانههای غربی و آثار سینمایی، انیمیشن و بازیهای کامپیوتری غربی باشند، اینها هم به این نتیجه برسند که بهتر است یک بازخوانی داشته باشند.
عباسی با پیش بینی ایجاد یک نوع دیپلماسی ویژه به نام «دیپلماسی دانشجویی» در راستای پیام رهبر انقلاب گفت: به نظر میرسد برای نخستین بار شاهد یک دیپلماسی دانشجویی بین دانشجویان غربی و دانشجویان مسلمان بویژه طلابی که به زبانهای خارجی و فضای مجازی آشنایی دارند بشویم.
این فعّال فرهنگی، «توده ای کردن امور» را یکی از هنرهای امام خامنه ای عنوان کرد و گفت: همانطور که امام راحل همیشه این شیوه را به کار میگرفتند و سراغ تودههای مردم میرفتند و جنبش اجتماعی ایجاد میکردند، رهبر انقلاب نیز این هنر را دارند که مسائل را از فضای رسمیو فرمال به فضای عمومیو پابلیک بیاورند. و در حوزه مسائل استراتژیک، این یکی از هنرهای ممتاز یک رهبر به حساب میآید.
وی اقدام رهبر انقلاب را «دو نوع توده ای کردن امور» توصیف کرد و در توضیح آن گفت: ایشان از یک سو جوانان لامذهب و لادین سایر ادیان را دعوت به آشنایی با اسلام میکنند و از سوی دیگر بلافاصله این نیاز ایجاد میشود که جوانانی باید باشند که این موضوع را درک کنند و پاسخگوی جوانان آن تمدن باشند؛ این یعنی دونوع توده ای کردن امور.
وی با اشاره به مخاطب قرار دادن جوانان به جای اندیشمندان و نخبگان از سوی رهبر انقلاب گفت: بنده همیشه این اعتراض را نسبت به همایشهایی که اندیشمندان جهان اسلام برگزار میکنند و سالی یکبار در ایران دور هم جمع میشوند و درباره وحدت اسلامیسخن میگویند داشته ام. اگر در این حدود ۳۰سال به جای اینکه فقط اندیشمندان و عالمان دینی را دعوت کنیم، بخشهایی از جوانان کشورهای اسلامیو غیر اسلامیرا جمع کرده بودیم و با هم دیالوگ و گفتگو میکردند، اثر بیشتری در شکل گیری وحدت اسلامیداشت.
عباسی ادامه داد: در مسیر تمدن سازی، هنر رهبر انقلاب در شکل دهی جنبشهای اجتماعی همانند جنبش نرم افزاری، نهضت تولید علم، جنگ نرم، تحول در علوم انسانی، اقتصاد مقاومتی این است که ایشان غالباً حکومتی و رسمیسخن نگفته اند، بلکه به شکل مطالبه عمومیو معمولاً نیز در جمع دانشجویان این مسائل را مطرح کرده اند. اکنون نیز با این نامه، ما با یک پدیده جدید روبرو شده ایم و بنده معتقدم این موضوع در سالهای آینده یک جنبش اجتماعی عمومیدر مناسبات بین المللی ایجاد خواهد کرد، به این شکل که یک دیپلماسی عمومیعلمی– معرفتی بین جوانان مسلمان در درون ایران و کشورهای اسلامیبا جوانان غیرمسلمان در بیرون جهان اسلام رخ خواهد داد. حتی من معتقدم که این نامه با اینکه خطاب به جوانان غربی نوشته شده، امّا برای جوانان سایر جوامع مانند جوانان تمدن بودایی، تمدن شیتویی ژاپن، تمدن کنفوسیوسی و جوانان تمدنهای دگیر هم کاربرد دارد.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال، در خصوص اثرات داخلی نامه رهبر انقلاب گفت: وقتی این جنبش شکل بگیرد و جانهای تشنه ای در دنیا تقاضای یافتن حقیقت را داشته باشند، طبیعی است که در داخل باید گروهی وجود داشته باشد که خودش را برای «عرضه» آماده کند. و پیرو گفتمان ما میتوانیم، ما این بار هم میتوانیم که ان شاء الله برای جوانان جهان خوراکهای دقیق فکری و فرهنگی از جنس اسلام آماده کنیم.
وی راه درست عرضه اسلام و معرفی آن را، شناخت درست اسلام و پیاده کردن آن در جامعه دانست و تصریح کرد: همواره این دغدغه در نگاه امام راحل و رهبر انقلاب وجود داشته و دارد که ما باید کشورمان را در دنیا الهام بخش کنیم و بتوانیم در بخشهای مختلف فرهنگ، سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی، الگو و سرآمد باشیم و این، بهترین تبلیغ اسلام است.
عباسی اضافه کرد: در واقع پیامد نامه رهبر معظم انقلاب در داخل کشور این خواهد بود که ما تلاش مضاعفی برای معرفی چهره اسلام عزیز و پیامبر رحمت داشته باشیم و در هر حوزه ای که هستیم باید یک رسول و یک مبلغ راستین برای اسلام باشیم.تعبیر رهبر انقلاب این است که هر کجا که هستید آنجا را در مرکز عالم ببینید. لذا این نامه زمینه ایجاد یک جنبش اجتماعی متفاوت در داخل کشور را فراهم خواهد کرد که انشاءالله در هفتهها و ماههای آینده ابعاد بیشتری از آن را شاهد خواهید بود.