تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

تیتر یک - جایی برای پرواز اندیشه‌های خوب

بررسی اندیشه‌ استاد حسن عباسی

آخرین نظرات

سلسله مباحث غرب‏ شناسی - ۷

دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۵ ب.ظ

سلسله مباحث غرب‏ شناسی -7 ؛ استاد حسن عباسی‏ (+pdf)
فصلنامه مکاتبه و اندیشه

http://s5.picofile.com/file/8126744850/Gharbshenasi7.jpg

قرون وسطى 

غربى‌‏ها معتقدند که از ابتداى میلاد مسیح، تا سال 395 دوران باستان غرب است. مقطع دوم که از سال 395 میلادى آغاز مى‌‏شود و تا 1453 (حدود یازده قرن) ادامه مى‏‌یابد. دوران میانى تمدن غرب نامیده مى‏‌شود که این مقطع را به طور مشخص قرون وسطى، قرون میانه (Middle Ages) یا به اصطلاح عصر ایمان مى‌گویند. از 1453 به بعد تا این لحظه که ما در آن قرار داریم عصر جدید یا عصر مدرن نامیده مى‌شود. 

البته این تقسیم‌بندى مربوط به خودشان مى ‏شود. غربى‌‏ها معتقدند دوران قرون وسطى مقطع تاریک (Dark Ages) و سیاه تاریخ غرب است و دوران جدید، واکنشى است نسبت به دوران قرون وسطى و از این مقطع، بازگشت رنسانسى صورت گرفته و غرب دوباره به همان ارزش‌هایى که قبل از عصر ایمان بر آن حاکم و جارى بوده برگشته است. از این جهت ما یک شماى کلى از وضعیت تاریخى قرون وسطى را نیاز داریم. این گزاره ‏هاى تاریخى براى غرب‏شناسى در مقطع جدید اهمیت دارد. 

ما واقعاً نمى‌‏دانیم فرانسه کى به وجود آمده است، آلمان و انگلستان چگونه پیدا شدند. اساساً ویژگى‌‏هاى عمومى عصر ایمان چه بود؟ قله‌هاى تاریخى آن یعنى جنگ‌هایى که رخ داد و سلسله‏‌هایى که یکى پس از دیگرى پیدا شدند چه کسانى بودند و به چه شکل عمل  کردند؟ شناخت نسبى از این موارد ما را یارى خواهد کرد تا وقتى به گزاره‏‌هاى دین و ورود و خروج آن به جامعه اروپایى اشاره مى ‏کنیم، این مؤلفه‌‏ها را بهتر متوجه شویم.  

 

فروپاشى امپراتورى رم 

چهار قرن پس از میلاد مسیح، اتفاقى که افتاد این بود که امپراتورى رم فروپاشید و چیزى به نام امپراتورى در غرب وجود نداشت. غربى‌ها معتقدند دوران شکوفایى و عظمت آن‌ها همان دوران امپراتورى باستان است. مانند روشنفکرهاى وطنى باستان‏‌گراى خودمان که معتقدند اوج شکوفایى تمدن ایران در عصر ساسانى و هخامنشى بوده است. 

در انتهاى فرایند دوران باستان، امپراتورى رم به دو بخش تقسیم شد: رم غربى و رم شرقى. رم شرقى که بیزانس نامیده مى ‏شد شامل ترکیه، ارمنستان، سوریه و کشورهاى پیرامونى آن و بخش‏ هایى از لبنان، اردن و جزیره قبرس مى‌شد. 

دولت رم غربى که مرکز آن در شهر رُم بود (پایتخت ایتالیا) شامل کشور مصر، لیبى و منطقه تونس مى ‏شد. تمام اینها به طور عمومى منطقه گل‌ها یا گائل‌ها نامیده مى ‏شد. منطقه گل‌ها شامل همین فرانسه و اسپانیاى امروز و در واقع یعنى اروپاى غربى، جنوبى و شمال افریقا است. دولت رم غربى کمتر از صد سال بعد (476 میلادى) توسط حمله قبایل وحشى سقوط کرد و چیزى از آن باقى نماند؛ اما رم شرقى تا زمان عثمانى استمرار داشت یعنى تا سال 1453 که ترک‏‌هاى عثمانى، قسطنطنیه یا استانبول امروز را گرفتند و بخش‏ هاى عمده‌‏اى از آن را ویران کردند، از این مقطع به بعد، قرون وسطى هم پایان یافت. البته دولت عثمانى فقط متصرفات محدوده دولت بیزانس را نگرفت بلکه در منطقه بالکان تا بخش‏ هاى عمده ‏اى از کشور مجارستان و اتریش پیش رفت؛ منطقه‏ اى که امروز به نام بوسنى و هرزگوین و کوزوو و آلبانى مى ‏شناسیم. مسلمانان آن منطقه فاطمى مذهب و متأثر از دولت عثمانى به وجود آمدند. 

به دنبال متلاشى شدن رم غربى، کشورهاى ریز و درشتى به وجود آمد که ما امروز با عنوان‏‌هاى جدیدشان مى‌شناسیم.    

فرانک‌‏ها که تابع دولت رم غربى بودند بعد از اینکه در سال 476، رم غربى دچار فروپاشى شد، به طور کامل احساس استقلال کردند و پس از زد و خوردهاى متعدد، اولین سلسله فرانک‏ ها را به وجود آوردند که حکومت منطقه عمومى اروپا را به دست گرفتند. منطقه عمومى اروپا شامل ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، پرتقال، بلژیک، هلند، اتریش، سوئیس و آلمان است. کلمه «فرانچ»، «فرانس» و فرانسه از لفظ فرانک‌ها گرفته شده است. این کشور را کشور گل یا فرانسه نامیدند. کشورهاى منطقه عمومى اروپا پس از انقراض دولت رم غربى یکى پس از دیگرى مستقل شدند، حکومت ایجاد کردند و در مقابل هجوم نیروهایى که از ایتالیا (رم شرقى) سرازیر مى‌‏شدند، مقاومت کردند. ما در این مقطع تاریخى شرایط بسیار تاریکى را در اروپا مى‌بینیم. کلیسا در اوج قدرت بود و حکومت‏ ها هر کدام پس از جنگ و خونریزى موفق مى ‏شدند شهرى را بگیرند، براى تثبیت وضعیت خود به کلیسا روى مى ‏آوردند. اگر کلیسا عملکرد این‏‌ها را تأیید مى ‏کرد مردم منطقه هم طبیعتاً آن حکومت و قیمومیت آن را مى‏‌پذیرفتند.    

 

شارلمانى 

اولین سلسله مستقر در فرانسه «مروونژیان‌‏ها» بودند که پس از یک مقطع نه چندان طولانى توسط سلسله کارولنژیان‌ها سقوط کرد. پس از فوت کارلومان دوم، شارل که 29 ساله بود و از نژاد آلمانى روى کار آمد، کسى که امروزه نیز با نام شارلمانى معروف است. شارلمانى تقریباً بالاترین حجم تأثیر را در فرانسه داشته است. شناخت این شخصیت را توصیه مى‌کنم. براى این‌که بدانید تمدن امروز غرب به خصوص در حوزه فرانسوى آن چه کارکردهایى علیه دین به صورت عمومى و علیه اسلام به صورت ویژه داشته لازم است پیرامون شخصیت این فرد مطالعات عمده‌‏اى داشته باشید. 

شارلمانى چهره بسیار بسیار مخوفى است؛ دولت او سه ویژگى داشت:

  1. دولتى ایجاد کرد که از دریاى شمال (دریاى بالتیک) و سوئد و نروژ گرفته تا آلمان و دانمارک و سواحل مدیترانه را یکپارچه به صورت یک کشور واحد درآورد. تفاوت این کشور با امپراتورى رم در این بود که امپراتورى رم زیر سایه شمشیر و قوانین مدنى ایجاد شده بود ولى این‌ها تحت قیمومیت دین و به اسم آن سر کار آمدند.
  2. شارلمانى براى خود مقام امپراتورى قائل بود و در واقع پاپ با دست خودش تاج امپراتورى را بر سر شارلمانى گذاشت. شارلمانى یا کارل کبیر در مدت طولانى که بر اروپا حکومت کرد، یکپارچگى ویژه ‏اى به وجود آورد اما بازماندگانش نتوانستند آن را حفظ کنند. مقطع شارلمانى اوج اقتدار کلیسا و اوج تعامل دین و سیاست است؛ به این دلیل این مقطع بسیار اهمیت دارد.
  3. کار دیگر شارلمانى این بود که دست به قانون‏گذارى زد. ما پس از دوران آتن و دوران باستان، مقطع قانون‏‌گذارى نداشتیم؛ با شروع مداخله دین در زندگى مردم، قوانین به طور عمده شرعى بود اما از این مقطع به بعد شارلمانى موفق شد مجموعه دستورالعمل‏ ها و قوانینى را تهیه کند که در مقطع میانى قرون وسطى بسیار اهمیت دارد. 

این فرد با چنین وضعیتى شرایط گسترده‌اى ایجاد کرد که جانشین‏‌هایش نتوانستند آن را حفظ کنند؛ لذا خاک اروپاى غربى به سه بخش تقسیم شد. فرانک شرقى یا همین آلمان امروز و لهستان، فرانک غربى که فرانسه و اسپانیا هستند و منطقه ایتالیا. از این لحظه به بعد کشورهاى امروزى ایتالیا، فرانسه و همچنین آلمان را تازه مى‏‌توانیم روى نقشه ببینیم. این زمان مقارن است با سال 1060 میلادى. یعنى کم‌تر از هزار سال است که آنچه امروز آلمان، فرانسه و ایتالیا و اسپانیا مى‏ نامیم، آرام آرام در نقشه جغرافیایى موضوعیت پیدا کرده ‏اند. اقوامى که اینجا مستقر شدند تا آن لحظه بومى نبودند. در ناحیه کشورهاى اسکاندیناوى امروز دو طایفه زندگى مى ‏کردند به نام وایکینگ‌‏ها و نورمن‌ها. 

نورمن‏‌ها مهاجرت کردند و منطقه نورماندى فرانسه را در اختیار گرفتند سپس به دو بخش تقسیم شدند. یک بخش آن ها یورش آوردند و جزیره انگلیس را گرفتند که ساکسون‏‌ها در آن مستقر بودند، اینها وقتى ریختند و آنجا را تصرف کردند در طول حدود 100 سال کشت و کشتارى که شکل گرفت، دولت مقتدرى را در انگلیس به وجود آوردند. از این لحظه به بعد، یعنى از سال 1066 میلادى آرام آرام چیزى به نام انگلیس یا بریتانیا و  اسکاتلند را در تاریخ جغرافیاى غرب مى‌‏شناسید. هر چند سابقه منطقه بریتانیا بسیار بیشتر از اینها است اما تأثیرگذارى انگلستانى که در پیکره تمدن غرب حرفى براى گفتن داشته باشد از این مقطع موضوعیت پیدا مى‌‏کند. از در آمیختن نژاد ساکسون‏‌ها و نورماندها نژادى به وجود آمد که امروز به انگلوساکسون معروف است. این نژاد امروز کل جمعیت کشور نیوزیلند و استرالیا، نصف جمعیت کشور کانادا و بیش از دو سوم جمعیت کشور ایالات متحده را تشکیل مى ‏دهند. 

گروه دیگرى از نورمن‌ها به جنوب ایتالیا حمله کردند و منطقه سیسیل امروز را گرفتند و سلسله سیسیلى‌ها را ایجاد کردند. در مجموع نورمن‏ ها نیز نتوانستند چندان دوام بیاورند و در نتیجه حوزه چهارمى به وجود آمد که از این پس بازیگران اصلى تمدن غرب محسوب مى‌شوند. از این پس کارکردهاى دین و فرهنگ را بیشتر در ایتالیا مى‏ بینیم، اما سیاست و اقتصاد را در انگلیس و فرانسه و اسپانیا شاهد هستیم.    

 

وقوع جنگ‏‌هاى صلیبى 

نکته مهم در این مقطع تاریخى، وقوع جنگ‏‌هاى صلیبى است. در همین پروسه زمانى پیامبر جلیل‌القدر ما به بعثت رسیدند و پس از آن، دین اسلام خیلى سریع گسترش پیدا کرد یعنى در یک فاصله زمانى کمتر از 40 سال، اسلام تمام متصرفات امپراتورى رم در شمال آفریقا را تصرف کرد، یعنى کشور مصر، تونس، لیبى، الجزایر و مراکش به سرعت سقوط کردند. طارق موفق شد از منطقه ‏اى که امروز جبل ‏الطارق نامیده مى‏ شود شهر تنجه در شمال مراکش را تصرف کند و سپس به منطقه اندلس در جنوب اسپانیا حمله کرد و اسپانیاى امروز را کاملاً تصرف نمود. این امر براى تمدن غرب بسیار سنگین بود، یعنى حوزه اندلس که به تصرف مسلمان‌‏ها در آمد، تهدید جدى براى غربى‌‏ها بود، بنابراین جبهه‏‌اى باز کردند که این جبهه امروز به کشور اسپانیا معروف است و تلاش ممتدى را در طول هفتصد سال صورت دادند تا بتوانند پیشروى اسلام را خنثى سازند؛ این درگیرى‏‌ها یک نقطه کانونى داشت که منطقه بیت المقدس بود.    

از زمان عمر حرکتى شروع شد و مسلمانان به سرعت به سمت شمال آفریقا پیشروى کردند و این منطقه به دست اسلام افتاد. حرکتى نیز همزمان به سمت ایران صورت گرفت و اسلام موفق شد تا مرزهاى خراسان پیشروى کند، در این پیشروى‌‏ها منطقه کلیدى که مقاومت خیلى سنگینى انجام داد همین جایى است که به آن شامات مى‏‌گوییم یا سوریه. سوریه از اقوام جمعى دولت رم شرقى یا بیزانس بود. بیزانس همان گونه که اشاره شد تا قرن 15 یا سال 1453 پابرجا بوده و دامنه سطیره آن تا ترکیه امروز ادامه داشته است، یعنى تقریبا سیصد سال پس از جنگ‏‌هاى صلیبى باز هم دولت بیزانس یا رم شرقى حیات و بقاء داشته است. دولت رم شرقى تلاش گسترده‌‏اى کرد تا تنه‌ی اصلى تمدن غرب یعنى اروپایى‌‏ها را قانع کند که باید حمله کرد و منطقه فلسطین و بیت المقدس را از چنگ مسلمان‏‌ها بیرون آورد. استقرار مسلمان‏‌ها در شام و سوریه امروز براى این‌ها بسیار خطرناک بود. اوج فرهنگ مسلمین هم در این مقطع زمانى بود. یعنى زمانى که جنگ‏‌هاى صلیبى شروع شد، ابن سینا و فارابى بنیان‏‌هاى فلسفى جهان اسلام را گذاشتند و به دنبال آن در منطقه اندلس، پیکره فکرى - فلسفى جهان اسلام گسترش پیدا کرد. 

در اوج پیدایش جنگ‏‌هاى صلیبى، شیخ شهاب الدین سهروردى موفق شد مکتب اشراق را بنیان‏‌گذارى کند و این مقطع از نظر فرهنگى یکى از موقعیت‌‏هاى بسیار بسیار متعالى فرهنگى جهان اسلام است. سردار معروف جهان اسلام در این ایام سردار کردى است به نام صلاح الدین ایوبى که شاخص‌‏ترین چهره جنگ‏‌هاى صلیبى است، یعنى از هشت جنگ صلیبى که صورت گرفت صلاح الدین ایوبى موفق شد پنج مورد را یک تنه با جمع کردن پتانسیل جهان اسلام زمین‏‌گیر کند. از هشت جنگ صلیبى، جنگ اول و چهارم را نجیب زادگان فرانسوى راه انداختند، اما شش جنگ دیگر یعنى جنگ دوم و سوم و جنگ پنجم و ششم و هفتم و هشتم را دولت‏‌هاى اروپایى به راه انداختند. 

در جنگ اول که نجیب زادگان فرانسوى عامل آن بودند، توانستند بیت المقدس را از چنگ مسلمانان در آورند و یک دولت فرانسوى آنجا تشکیل دهند. نیروهاى جهان اسلام به خصوص تحت رهبرى صلاح الدین ایوبى در جنگ دوم آنجا را پس گرفتند. در جنگ  سوم شخصیت عظیم نظامى و استراتژیست معروف غربى یعنى فردریک کبیر معروف به ریش قرمز از آلمان و فیلیپ‌آگوست از منطقه فرانسه و از انگلیس هم ریچارد شیردل نبرد بسیار سنگین و طولانى را صورت مى‌‏دهند و هیچ کارى از پیش نمى‌‏برند و دست از پا درازتر بر مى‏‌گردند. 

جنگ چهارم را دوباره نجبا (نجیب زادگان) راه مى‌‏اندازند - چون دولت‏‌ها خیلى ضعیف شده بودند و شکست مى‌‏خورند. جنگ پنجم و ششم هم به همین نسبت. جنگ هفتم و هشتم را یک چهره مذهبى فرانسوى به نام لویى‌نهم که فرانسوى‌‏ها قداست خاصى برایش قائل هستند راه مى‌‏اندازد. وى در جنگ هشتم بر اثر بیمارى طاعون مرد و پرونده جنگ‏‌هاى صلیبى بسته شد. 

به دنبال شکست غربى‏‌ها در جنگ‏‌هاى صلیبى، آن‌ها طى پروسه‌ی چهارصد ساله شرایطى ایجاد کردند که در طول جنگ جهانى اول توانستند عثمانى را قطعه قطعه کنند و این موقعیت، شرایطى برایشان ایجاد کرد که بنیان رژیم صهیونیستى را در همین فلسطین امروزى بگذارند و مجدداً در این جنگ صلیبى اعلام نشده با ترفند جدیدى بیت المقدس را از چنگ ما در آوردند. 

همان طور که مى‌‏دانید مهم‏‌ترین مسئله‌ی سیاسى روابط بین الملل در عرصه‌ی جهان در حال حاضر، بحث جنگ‏‌هاى صلیبى پس از قضیه 11 سپتامبر است. اولین موضع‌‏گیرى رئیس جمهور ایالات متحده این بود که این یک جنگ صلیبى دیگر است که در آن درگیر شده‌‏ایم. واقعیت مسئله این است که جنگ‌‏هاى صلیبى با تمام ویژگى‌‏هاى خاص خود در طول هزار سال گذشته موضوعیت داشته است و همه آنچه شما در سرزمین‏‌هاى اشغالى مى‌‏بینید مسئله فلسطین نیست، بلکه استمرار همان جنگ‏‌هاى صلیبى است. هیچ وقت به حرکت‏‌هایى که در اجتماع صورت مى‌‏گیرد منفرد و مجزا و به عنوان قطعه پازل محدود نگاه نکنید، تمام این فرایندها ادامه و استمرار پروسه‌‏اى تاریخى است که از گذشته شروع شده است. 

مقطعى را که بحث کردیم، سیطره‌ی مذهبى در حوزه تمدنى غرب مربوط به کاتولیسم است. مکتب کاتولیک تعامل بسیار سنگین و نزدیکى با دولت و سیاست داشت، و در واقع رابطه قدرتى بود که با یکدیگر هماهنگى داشتند، یعنى همه خطاهاى کلیسا توسط دولت نادیده گرفته مى‌‏شد و کلیسا هم جرم و گناه و خطاى دولت را نادیده مى‏‌گرفت. این نادیده گرفتن خطاهاى هم‌دیگر باعث شد که فساد، هم در کلیسا و هم در دولت به اوج خود برسد و اینقدر انحراف از محورهاى کلیدى مسیحیت موضوعیت پیدا کرد که بعضى کاردینال‌ها شورش کردند و حرکتى پیدا شد به نام حرکت اصولگرایى فاندامنتال. 

این که امروز به بعضى از گروه‌‏هاى چریکى جهان اسلام فاندامنتالیسم(Fundamentalism)یا بنیادگرا یا اصولگرا گفته مى‏‌شود ریشه در همین سابقه تاریخى دارد.  لذا در این مقطع جنبش بنیادگرایى به اصول اولیه مسیحیت بازگشت تا جلو انحراف را بگیرد. به چنین روی‌کردى گفته شد نظام ارتودوکسى. وقتى به یک جناح فکرى یا اجتماعى لقب ارتودوکس اطلاق کردند، یعنى این‌ها افرادى هستند که به اصل و ریشه آن نحله فکرى باز گشته‌‏اند. روش این‌ها به یک جزم‌‏اندیشى و نظام فکرى بسته مى‌‏انجامد؛  همین واقعیت هم موضوعیت پیدا کرد.

 

میراث جنگ‏‌هاى صلیبى 

در پروسه تاریخى که به آن اشاره کردیم، گزاره‌‏هایى وجود دارد که لازم است به آن اشاره شود. یکى این‌که غرب امروز میراث‌‏دار جنگ‌‏هاى صلیبى است یعنى جنگ‏‌هاى صلیبى یک سود عمده براى غرب داشت و آن هم این بود که این‌ها موفق شدند همه فرهنگ و ادبیات، تکنیک و علوم و فنونى که در جهان اسلام بود به غرب منتقل کنند. جنگ‏‌هاى آن روز مثل جنگ‌‏هاى امروز نبود که جبهه و سنگر باشد، این‌ها راه مى‏‌افتادند و مى‏‌آمدند داخل شهرهاى همدیگر و خبر و اطلاعات جمع مى‏‌کردند و خیلى حرکت‏‌ها کند بود بعداً در مناطقى خاص به درگیرى مى‏‌انجامید. بدین وسیله میراث تمدن غرب نیز در برخى موارد به جهان اسلام منتقل شد، یعنى همان‌گونه که ارسطو معلم اول است، فارابى هم معلم دوم است. دیدگاه‏‌هاى افلاطون، ارسطو، سقراط، فیثاغورث و دیگران، توسط افرادى مثل ابن سینا تشریح شد و بسط پیدا کرد و در مقطع جنگ‌‏هاى صلیبى مجدداً به اروپا منتقل شد و آنجا چهره‏‌هایى مثل سنت‌ آگوستین، آلبرت کبیر، توماس آکویناس (که فیلسوفان شاخص این مقطع غرب‏‌اند) زمینه فرهنگ و تمدن غرب را به حدى جلو بردند که پس از عصر پروتستانتیسم و شروع دوران جدید غرب از همان ادبیات استفاده کنند. 

پانصد سال به طور عمومى کتب پزشکى ابن سینا در تمام دانشگاه‌‏هاى اروپا تدریس مى‌‏شد. اروپایى که امروز سمت غرب آن پروتستان، جنوب آن کاتولیک و شرق آن ارتودوکس است. باید بدانیم که همه یا بخش عمده‌‏اى از دانش اصلى غربى‌‏ها به حیطه‌ی تمدن اسلامى منتقل شده بود و ما در یک مقطع آن را حفظ کردیم و مجدداً به آن‌ها باز گرداندیم. قطعاً اگر در این گزاره‏‌هاى تاریخى تأمل کنید زمانى که به بحث غرب‏‌شناسى دوران جدید مى‌‏رسیم، مقدارى هضم مطالب ساده‌‏تر و راحت‏‌تر خواهد بود.

دریافت فایل پی دی اف

منبع: تیتر یک

نظرات (۱)

سلام.
خیلی ممنون. 
واقعا کارتون عالی بود. اینکه سخنرانی رو به متن تبدیل کردید. امید وارم که خدا بیشتر توفیقتون بده.
اگر ممکنه سایر جلسات غرب شناسی روهم به متن تبدیل کنید.
باز هم تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">