نشست «آزاد راه گمشده در نقشه معرفتی»(بخش دوم)
جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۶:۰۲ ق.ظ
به
گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حسن عباسی در ادامه نشست
«آزاد راه گمشده در نقشه معرفتی» که به مناسبت سوم خرداد و سالروز آزادسازی
خرمشهر برای اولین بار پس از 13 سال در سالن علامه طباطبایی دانشکده علوم
پایه دانشگاه علوم تحقیقات برگزار شد به بیان مطالبی پرداخت که متن ذیل
مشروح همین مطالب است:
در یک گزارش که در سال 1386 تهیه شده
آمده بود دانشجویان در خوابگاه از شب تا صبح 2500 فیلم میدیدند که این امر
اثرات مخرب روحی، روانی، بر آنها داشت. سریالهای عجیب و غریبی که اینها
میدیدند و بعد همزاد پنداری میکردند، معضلات آن امروز خود را نشان
میدهد. خود غربیها نیز در زمینه حجم عظیم تماشای فیلم دچار مشکل است.
سازوکار اینها را در Trend میتوان دید. ترند همان چیزی است که رهبری انقلاب در ابتدای هر سال عنوان میکند مثلا سال جهاد اقتصادی، سال تولید ملی را در علوم استراتژی ترند میگویند؛ در واقع آماجگذاری هایی است که برنامهریزی میکنیم به آن برسیم.
ترند گذاری سال 2050 را که ریچارد واتسون کار کرده؛ مگاترندها و ترندها مشخص شده است. ترند گذاری مانند نقشه شهر میماند که میدانها مشخص میشود و خیابانهای بین میدانها «نقشه راه» میشود.
در ترند 2050 ایالات متحده، 13 میدان اصلی دیده شده است. میدان اول بدهی است؛ الان آمریکا 16 تریلیون دلار بدهی دارد، 45 تریلون دلار سرمایه جهان است و بالای 45 تریلیون دلار مردم جهان بدهی دارند. دوم استرس و بیماریهای اینچنینی است. سومی وضعبت عمر فسوده است؛ چهارمی تغییرات محیطی است؛ پنجمی فردیت (Individualism) است که در 2050 به اوج میرسد. پنجمی شهرگرایی است در 2050 در جهان روستا نشین نیست.
در این آماج گذاری جاهایی که نمودار کج شده نقاط بحران است.
یک المان آورده اینکه در سال 2035 تا 2050 ایران یکی از قدرتهای تراز اول جهانی است. این را بزرگ ترندگذاری های مرکز استراتژیک میگوید.
این نسل در دوره زندگی خود 4 جامعه را پاس میکند؛ الان جامعه اطلاعاتی
است، بعد جامعه Knowledge Base است، بعدی Virtual Base است و بعد جامعه
الحاقی است. هیچ کس نمیداند این فاجعه را چطور مدیریت میکنند؟ هیچ راهی
ندارد جز اینکه خود شما که داخل آن هستید مدیریت کنید، همانطور که در جنگ
هم فرماندهان مسن نتواستند کاری بکنند تا اینکه حسن باقری 22 ساله آمد و
سرنوشت جنگ را رقم زد.
این اسامی که در کوچه و خیابان میبینید همه زیر 30 سال بودند. یک انسان 23 – 24 ساله چطور یک بیسیم دستش میگیرد و 20 هزار نفر را مدیریت میکند و زیر تانک میفرستد؛ چطور دستش نمیلرزد؟ نسل امروز را با کنکو و سربازی، مشکلات ازدواج زمینگیر کردهایم، آن روز افراد بدون این مشکلات میتوانستند جنگ را مدیریت کنند امروز میگوییم شما زمانی صلاحیت مدیریت کردن این سازمان داری که اول فوق لیسانس داشته باشی و ....
عنصر زمانآگاهی یعنی کسانی زمانشان را درک کنند که چه کاری باید انجام بدهند؟
در چنین شرایطی، بزرگ راه گم شده در این نقشه معرفت و آنچه حرف نو جمهوری اسلام یاست و به تبع رشادتهایی که در دفاع مقدس رقم خورد و به تبع آنچه امام باقر برای ما رقم زد جلو میرود باید روشن شود.
بالهای لازم برای پرواز انسان امروزی کدام است؟
یک بال بشر برای پرواز بال علم است؛ یک بال، بال هنر است اما یک بال دیگر به تعبیر شهید مطهری بال ایمان است؛ نقشه ایمان را چه کسی باید طراحی کند؟ نکند باید منتظر باشیم آنها برای ما طراحی کنند؟!
بچه مسلمان هستید و از بچگی به شما گفته شده 5 اصل داریم، 10 فرع داریم، 14 معصوم داریم، قرآنی داریم، نهجالبلاغهای و 4 کتب اربعه یعنی 35 مورد را گفته اند، ولی یک خطایی رخ داده و آن اینکه 7 مورد اینجا جا مانده است.
7 متعلق ایمان کدام است؟
وقتی گفته میشود مومن؛ شما مومن به چه
هستید؟ همانطور که وقتی از شما پرسیده میشود شما چه کاره هستید، اگر
جامعه شناسید یعنی آگاهید به دانش جامعهشناسی؛ ایمان هم همین است و معطوف
میشود به یکی از گزارهها.
قرآن تأکید میکند که ایمان شما به 7 گزاره تعلق میگیرد؛ ایمان به غیب، ایمان به ارسال انبیاء، ایمان به خدا، ایمان به کتاب، اسمان به ملائک، ایمان به آخرت و ایمان به آیات الهی (نه آیات قران، بلکه نشانهای سراسر طبیعت) است. اگر امروز امتحانی از مردم مومن گرفته شود بخش عمدهای از آنها نمیدانند ایمانشان به چه تعلق نیگیرد! 1400 سال است که متفکرین ما سعی میکنند فقط خدا را اثبات کنند چرا ایمان به غیب، به ملائک و ... را نپرداختهاند؟
نشانه گرفتن ایمان به ملائک (جبرئیل) در فیلمهای هالیوود
در فیلمسازی در غرب این گونه است که یک
هنرپیشه را 10 – 20 سال در یک نقش وارد میکنند وقتی خوب نفرت به آن چهره
ایجاد شد، نقش حضرت جبرئیل را میدهند. در فیلم «لژیون» وقتی زن بدکارهای
کودکی به دنیا آورده که قرار است جهان را نجات دهد، خدا به جبرئیل دستور
میدهد که برود و کودک را بکشد. بعد میکائیل در درگاه خدا شورش میکند و
میآید که از این کودک مراقبت کند،لذا جبرئیل و میکادیل به جان هم
میافتند.
اینجا میگویند سرگرمی است!!! ولی وقتی خوب جبرئیل زده شد (در فیلمهای سوپر نشنال و لژیون که 10 سال است هالیود حضرت جبریل را میزند) آن وقت میگویند این جبرئیل کتاب و وحی را آورده؟ این پیام را به پیامبر رسانده؟
در فیلم کنستانتین هم میبینید، گبریل (جبرئیل) خانمی بود که دو بال داشت و لوسیفر (شیطان آخرالزمانی) او را ناکام میگذارد و بعد این فیلم از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشود.
ما در شرایطی باورهایمان را فرسوده میکنیم، مانند برادهها که بر روی یکدیگر سابیده میشوند ایمان ما را از بین میبرند.
اگر 7 متلعق ایمان را مبنا قرار دهیم و برای هر کدام ظرفیت حدود 12 درصدی قائل باشیم، 100 درصد ایمان کامل میشود؛ جاییکه هنوز مومین ما نمیتوانند 7 مورد را بشمارند نمیتوان انتظار داشت که در هر موردی 7 کتاب و ... باشد؛ ولی باید دقت داشت که بشر با یک بال نجات پیدا نکرده؛چراکه آمریکا 16 تریلیون دلار بدهی دارد، ژاپن دیروز از بزرگترین کمپانی تولید چیپ آن 6000 کارمندان خود را اخراج کرده ، یعنی اگر علم به تنهایی قرار بود اینها را نجات دهد چرا الان در حال متلاشی شدن هستند؟ یعنی با یک بال نمیتوان پرواز کرد!!
انسان اگر میخواهد بالنده شود باید بال ایمان را جدی بگیرد
انسان اگر میخواهد بالنده شود و بر روی
پشتههای هوا بال بزند و به تعالی برسد چارهای ندارد جز اینکه بال ایمان
را هم جدی بگیرد. آنچه موجب آزادی خرمشهر شد بال علم ما نبود بلکه بال
ایمان بود. خودش قول داده «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» شما که جهد و
کوششتان را برای ما قرار دادیم ما تضمین میکنیم که شما را به راههای
خودمان هدایت کنیم. افرادی که جنگ بلد نبودند فقط دل را به خدا داند لذا
خرمشهر آزاد شد و یک وجب از مملکت دست دشمن نماند.
وقتی خرمشهر آزاد شد فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؛ این ترجمان کدام آیه در قرآن است؟ به پیامبر میفرماید «ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» میگوید این تیری که زدی من دارم میزنم و این است که خدا هم خرمشهر را آزاد میکند.
ما امروز در چه شرایطی هستیم؟
ایمان به آخرت چگونه است؟ گفته میشود ما دو دنیا داریم؛ این دنیا و آن دنیا ولی دنیا از ماده دنی میآید و دنی یعنی نزدیک؛ وقتی این حذف شود آخرت میآید.
ایمان به غیب را نمیشود زیر میکروسکوپ لمس کرد، اینجا ندیده خریدن است.
ایمان، قلب انسان را میچرخاند؛ قلب لایههایی دارد که لایه رویین آن صدر است، بعد شغاف، و هسته مرکزی آن فؤاد است. اسلام با صدر انسان یعنی لایه رویین مواجه است، وقتی ایمان به قلب وارد میشود کم کم ایمان دارد به لایههای زیرین قلب وارد میشود.
تمامی متعلقات ایمان باید در فرد مومن باشد وگرنه...
همه 7 متعلق ایمان باید در یک فرد وجود داشته باشد؛ اگر از 7 متلعق ایمان 6 مورد را داشته باشید و یکی نباشد بقیه 6 مورد نیز میپرد مانند بنزینی که در آن باز مانده باشد.
اینکه در 30 سال بعد انقلاب بسیاری از بزرگان کنار امام (ره) با سر به زمین خوردند به خاطر این بود که ایمان اینها مستعلق بوده است.
ملموسترین مورد ایمان کدام است؟
ملموسترین موارد ایمان به آیات الهی
است؛ میفرماید در همه زمین برای شما نشانههایی قرار دادیم، تمام پدیدهها
جایی را نشان میدهد و اینجا است که حافظ میگوید «بر لب جوی نشین و گذر
عمر ببین»؛ حافظ از این جوی گذر عمر را میبیند دیگری ممکن است به یاد
تولید نیروگاه بیفتد،البته نباید همه چیز را مادی دید یا سعدی میگوید
«برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است
معرفت کردگار»
چطور انسان میتواند همه پهنه گیتی را آیت الهی ببیند؟
چطور میشود که انسان وقتی به پهنه گیتی
نگاه میکند، همه آیتهای الهی را ببیند؟ معلوم میشود چقدر ما کمکاری
کردهایم. یک نمونه «توحید مفضل» است که میگوید بر آفرینش میمون تأمل
کنید، میمون خیلی شبیه انسان است ولی عقل ندارد؛ این خلاف نظر داروین است
یعنی انسان روزی حیوان نبوده است.
در نظر داروین انسان ابتدا لجن بود، بعد به کرم تبدیل شده، بعد قورباغه و بعد میمون و در ادامه به انسان نئاندرتال و در نهایت انسان به وجود آمده است. اما اشکالی به مدل داروین مطرح است اینکه اگر چنین باشد باید الان کرمی در زمین نباشد و همه کرمها به قرباغه تبدیل شده باشند، حتی هیچ قورباغه یا میمونی نیز نباشند.
اما الان نظر داروین نظر مطلق جامعه دانشگاهی است و کسی یارای مقابله با آن را ندارد.
چه کسی میتواند این را متحول کند؟ حسن باقریهای امروز کجا هستند؟ اکنون باقری و همت ها نیاز است تا بتوانند لایههای علم را بشکافند. ما از آیههای الهی غفلت کردهایم.
بزرگترین راه گمشده معرفتی بشر
ما امروز اسلام آوردهایم نه ایمان؛ چون خیلیها متلعقهای 7 گانه ایمان را نمیشناسند.
در نقشه ایمان لایه بعدی یقین است، همان (ایقان) و مرحله بعدی یقظه (ایقاظ) است. امام راحل یقظه راتازه ابتدای راه میداند و این بزرگترین راه گمشده معرفتی است.
اگر این اتفاق نیفتد ظهور صورت نمیگیرد. با ضبط کردن سی دی «ظهور نزدیک است» و توزیع آن که ظهور اتفاق نمیافتد! ما باید به سمت حضرت برویم. حرف امروز این است مردم ایران یک قدم پشت امام (ره) حرکت کردند و انقلاب شد؛ یک قرم پشت سید حسن نصرالله رفتند و پیروزی 33 روزه را نتیجه داد.
ارباب معرفت دینی در ایمان
نکته آخر مبحث «ارباب معرفت دینی در ایمان» است؛ همانطور که دیدید 400 نفری که نقشه علم را در غرب تولید کردند 400 نفر نیاز است که لایههای ایمان را درآورند.
فتحالفتوح امام (ره) این بود که ایمان را به غلیان درآورد
ارباب ایمان به دو دسته کلی تقسیم میشود؛ انبیاء و ائمه؛ انبیاء با دوره نبوت و ائمه با دوره امامت. در دوره غیبت امام دوازدهم (عج) مسئولیت انتقال ایمان با زعمای 61 گانه شیعه بوده است؛ از شیخ مفید، مجلسیها، کاشفالغطاها، میرداماد تا حضرت امام (ره) که فتحالفتوح را خرمشهر نامید. فتحالفتوح امام این بود که ایمان را به غلیان در آورد و دلهای مشتاقان ایمان را سازماندهی کرد.
کار انبیاء، کار ائمه و کار زعما، مدیریت کردن ایمان در قلبهاست. این موضوع را نمیتوانیم منتظر باشیم دیگران (غربیها) برای ما انجام دهند؛ چراکه این بزرگراه و گمشده معرفتی ما است.
خود غربیها در مدل کنونی کبتنی بر علم دچار بحران شدهاند؛ 16 تریلیون دلار بدهی آمریکاست اساس والاستریت بر قمار است، حالا ما تازه در کشور دنبال بورس راه افتادهایم.
ربا؛ عامل اساسی در نفی ایمان
یک حد الهی در نفی ایمان ربا یعنی «جنگ
با خدا» است که سازوکاری دارد که سفره مردم را آلوده میکند. در جنگ با خدا
که خاندان مدیچی با ساز و کار بانک در ایتالیا رقم زد، ما نیز در جمهوری
اسلامی هر شب مردم را به بانک و بورس دعوت میکنیم، حتی ادعا میکنند که
نظر مسئول فقهی ما این نیست. همه اینها رباست و فلانی با او مناظره کند.
من از مناظره ابایی ندارم ولی چیزی که از اساس ربا بوده است چطور شما توانستهاید آن را اسلامی کنید؟ فرگوسن که یهودی زاده است از برزگان این اقتصاد است.
«جان لو» کسی است که در انگلیس آدم میکشد و به هلند فرار میکند و در آنجا سازوکار قمار را یاد میگیرد و به دربار میرود و کار او در دربار اساس قمار میشود
بورس و قماری که به این شکا رقم خورده را چطور میتوان اسلامی کرد؟ ما نمی دانیم چطور اسلامی را رقم بزنیم که در آن معیشت مردم در گرو معاد آنها باشد.
شهریور گذشته مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان یک مثال بیشتر نزدند و آن بانکداری اسلامی بود و گفتند این مسئله جامعه است و آن را حل کنید. نظام سازی مسئله امروز جامعه است و چیزی نیست که امام راحل آن را جلوی رهبری گذاشته باشد.
اقتصاد مکتب پولی و بعد مکتب شیکاگو در نگاه نیلکن فریدمن بلایی سر جامعه میآورد که امام خامنهای هم از آن نگران است. امروز هر کشوری از همین مدل اقتصادی تبعیت میکند که این بلایی است.
در فیلم والاستریت (که قسمت اول آن در سال 1987 و قسمت دوم آن 2010 ساخته شد) گفته میشود Greed is Good یعنی طمع را خوب معرفی میکند و جامعه ما هر شب از طریق رسانه ملی مردم را به طمع دعوت میکند.
مایکل داگلاس در این فیلم عنون میکند که 42٪ درآمد آمریکا در آن سال (1987) از طریق بورس بازی است که صنعت، تولید، عمران و آبادانی ندارد و فقط یک سرمایه دارد و از راه دلالی میگذراند. الان این رقم در آمریکا به 62 درصد رسیده است.
خرید و فروش ارض نیز همان پول است و این رد و بدل شدن پول کار اقتصادی نیست، بلکه دلالی است و این راه به انحطاط منجر میشود و حسن باقریهای امروز باید روبروی آن بایستند.
زمانآگاهی عنصر ضروری برای جوان بسیجی امروز است
آن زمان بنیصدر معتقد بود باید مانند اشکانیان بجنگیم یعنی بایستیم تا دشمن تا دخل کشور و بعد با او بجنگیم ولی متوسلیان رفت در کوههای کردستان و جلوی آنهارا گرفت.
بشر امروز از بابت بیایمانی در حال متلاشی شدن است؛ در اعماق دریاها غواص فرستاده، عظیمترین قدرت را ایجاد کرده است، ولی بدون هیچ درگیری دارد متلاشی میشود؛ کجا؟ درون جامعه آمریکا
انبیاء مهندسین جادهسازی و ائمه پلیس جامعه
انبیاء مهندس راه و ساختمان بودند که
جاده زدند از دنیا به آخرت؛ آنها دو دسته گاردریل دارند: این کار را
نکنید و این کار را بکنید؛ «لاتقربوا الفواحش» و «لا تأکلوا الربا» و ... و
یک دسته دیگر میگوید « کتب علیکم الصیام»، «کتب علیکم القصاص»، «اقم
الصلاه» و ...
دو دسته گاردریل کنار جاده زندگی هست، ائمه حرف جدیدی را برای جاده سازی نیاوردند، بلکه پلیس این جاده هستند که مردم نظم را رعایت کنند. آنها وظیفه علم را بر عهده داشتند و اینها ایمان را.
در تفکر فلسفی شما علم میتوانید داشته باشید ولی عمل نکنید؛ اما بدبختی بشر از این است که علم دارد ولی عمل نمیکند. مصیبت امروز بشر ان است که علم دارد ولی ایمان ندارد؛ یعنی میداند کردن سیم در پریز خطرناک است و انسان را داغون میکند ولی انجام میدهد.
69 بار نجات در قرآن در جایی است که فرد ایمان دارد و عمل میکند. «والعصر؛ ان الانسان لفی خسر» (چون إنّ آورده یعنی دکترین است) میگوید قطعا انسان در خسران است؛ خسران از ضرر بالاتر است؛ نفع و ضرر برای دنیا به کار میرود و فلاح و رستگاری برای آخرت.
اگر عمل صالح صورت بگیرد، ولی ایمان نداشته باشد به درد نمیخورد؛ نسبت ایمان با عمل صالح چنین است: ایمان مانند یکی است اعمال صفرهای پشت آن است و صفرها بدون ایمان اصلا خوانده نمیشود.
مصر را ببینید، اهرام ثلاثه را ببینید، هنوز بشر نمیداند این را چطور ساختهاند. در ان اطراف سنگهای به این بزرگی وجود ندارد و سوال است که چطور ساختهاند.
علم خوب است ولی به تنهایی نجاتبخش نیست
علم خوب است ولی به تنهایی نجات نمیدهد؛
آزاد راه گمشده بشر زمانی پیدا میشود که به ایمان برگردیم. مجاهدت خود را
این بدانیم که همه لایههای ایمان را بشکافیم و این به دو بال نیاز دارد؛
بال ایمان و علم؛ غیر از این باشد همان بلایی که سر غرب افتاد سر ما هم
میافتد.
در ترند 2050 در خانهها به جای انسان در هر خانهای حیوان هم خانه افراد است و افراد منفرد هستند. انسان آینده انسان تنهایی است و معنا برای او وجود ندارد.
در طول یک سال و نیم بیداری اسلامی شخصیتهای مذهبی آنها در هتلهای تهران در حال رفت و آمد هستند و از ما مدل جایگزین میخواهند.
جوان امروز که میراثدار حسن باقری است باید پرچم ایمان را طوری بالا ببرد که آیندگان بگویند در تسخیر قلبها و ذهنها، اینها توانستند قبل و ذهن افرادی که تسخیر شده را فتح کنند.
پایان
۹۱/۰۸/۰۵