«عمار» و حرفهای زمینماندهی امام...
گفتوگو با دکتر «حسن عباسی»؛ داور نخستین دورهی جشنوارهی «عمار»
ماهنامه فرهنگی تحلیلی راه _ شماره 28
تیتر یک - دکتر «حسن عباسی» را با بحثهای استراتژیک معروفش، با مناظرههای سیاسی آتشیناش، با نقد سریالهای خارجی و امثال آن میشناسند. اما جالب است بدانید که «حسن عباسی» یکی از نخستین کسانی بود که با پذیرفتن داوری در نخستین دورهی جشنوارهی مردمی فیلم «عمار» -که جشنوارهای نوپا و ناشناخته به شمار میرفت- به حمایت از این جشنواره پرداخت. همین حضور ایشان در هیئت داوران دورهی نخست جشنوارهی فیلم عمار ما را بر آن داشت تا با وی به گفتوگو بنشینیم.
آقای دکتر عباسی! به عنوان یکی از نخستین حامیان و داوران جشنوارهی مردمی فیلم «عمار»، فکر میکنید چرا باید در سال 89 چنین جشنوارهای شکل میگرفت؟ و این جشنواره پاسخ به کدام دغدغه بود؟
دغدغهای که موجب شد تا جشنوارهی «عمار» شکل بگیرد، عبارت «أین عمار»ی بود که رهبر معظم انقلاب در جریان فتنهی 88 فرمودند. «أین عمار» یعنی این که عمارها کجا هستند تا این مسئله را که اساساً فتنهای که دارد شکل میگیرد چیست و ریشه در چه عاملی دارد روشن و شفاف کنند. آن فتنه صرفاً هم یک مسألهی عادی و سادهی بعد از قضایای انتخابات نبود. خیلی از مسائل داخلی و خارجی در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی پشت صحنهی این حوادث پنهان بود. یک نمونهی سادهاش این بود که اگر جریان و حرکت فتنه به نتیجه مینشست، امروز بیداری اسلامی در این دوازده کشوری که این بحث در آنها رخ داده، شکل نمیگرفت. لذا آن دغدغه زمینهای فراهم آورد تا جوانانی که حالا دیگر نمیخواستند به سخنرانی اکتفا کنند، یا فکر میکردند دیگر «عمار بودن» به سخنرانی کردن، نشریه دادن، وبلاگ زدن و اینها نیست، پیشقدم شده و عمارگونه حرف خود را در یک کار مستند و در قالب تصویر زدند.
در نتیجه، شرایطی پیش آمد که برخی خودجوش دست به دوربین بردند و مستندسازی کردند. دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی هم تدبیر کرد و نتیجهی آن تدبیر برپایی جشنوارهی مردمی فیلم «عمار» شد. این خیلی نتیجهی پرباری بود و مشخص شد که خیلیها خودجوش چنین فیلمهایی ساخته بودند.
بنابراین کلیت جشنوارهی مردمی فیلم «عمار» از سه زاویه، حائز اهمیت است:
نخست اینکه این جشنواره پاسخی بود به ندای «أین عمار» که رهبر معظم انقلاب فرمودند.
دوم؛ این جشنواره یک حرکت خودجوش مردمی بود. در واقع عدهای «مردمی» فیلم ساخته بودند و «مردمی» هم جشنواره برگزار کردند. این بسیار حائز اهمیت است.
نکتهی سوم هم ضریب نفوذ کاری بود که از امکانات دولتی استفاده نمیکرد، ولی موفق شد مؤثر واقع شود و به یک جریان تبدیل گردد.
آثار حاضر در دور اول این جشنواره را چطور دیدید؟
«یزدان تفنگ ندارد» کار خیلی قشنگی بود. چون در فتنه، یکی از مطالب و مسایل کلیدی، انتساب قتل یک خانم به نظام بود و رسانههای خارجی روی این مسئله خیلی مانور کردند. روشن کردن مسائل و ماهیت چنین مسئلهای در مستند «یزدان تفنگ ندارد»، و تطبیقش با این که برخی به همان شکل که جریان فتنهگر ادعا میکردند در جبههی نظام شهید میشدند ولی متأسفانه هیچ انعکاسی در رسانههای آنها پیدا نمیکردند، کار خوبی بود.
مستند دیگری هم بود به نام «شمال از شمال غربی» که واقعیتهای صحنهی انتخابات قبل و بعد آن، و کسانی را که قبل از انتخابات در شمال شهر تهران، مثلاً سعادتآباد، جمع میشدند، توی خیابان شعار میدادند و برای انتخابات شادی میکردند، و بعد از انتخابات کارشان به درگیری میکشید، در یکی از خیابانهای تهران نشان میداد. در واقع یک آدم خوشذوق رفته بود توی همان خیابان، و قبل و بعد از انتخابات از همان افراد فیلم گرفته بود. این کار هم مستند خیلی خوب و با معنایی بود که نشان میداد در شمال غرب تهران، در جریان این حوادث چه اتفاقاتی افتاده است. «ایران سبز» و نمونههای دیگر هم بودند.
به اعتقاد من، ساخت این مستندها در آن روزها، با آن امکانات و با آن ظرفیت و توان، نشان میدهد که این جوانها چه دغدغهای دارند و خداوند چه قوتی به آنها داده است. آنها با بیان تصویر و از لنز دوربین توانسته بودند آن حرف «عمار»گونه را بزنند و گوشههایی از فتنه و ملاحظات پیرامون آن را روشن و اطلاعرسانی کنند.
چه آیندهای را برای جشنوارهی «عمار» پیشبینی میکنید؟ به نظر شما این جشنواره چه خلأیی را باید پر کند؟
جشنوارهی فیلم «عمار» باید بتواند کلام عماریون را ـیعنی تمام کسانی که عمار هستند؛ مثلاً یک سینماگر، یک مستندساز یا یک انیماتور، که دغدغهاش برجستهکردن یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب و خواستههای ایشان است- به عنوان «عمار» اشاعه دهد.
لذا مهمترین آیندهای که به زعم من میشود برای جشنوارهی فیلم «عمار» در نظر گرفت، این است که جشنوارهی «عمار» بتواند روز به روز و سال به سال نسبت به گذشته، جریان مطالبات دیدگاههای رهبر معظم انقلاب را از جامعه، مسئولین، نظام اجتماعی و حتی در سطح بینالملل، با مصداقهایش پیگیری و ثبت کند و به اطلاع جامعه برساند.
مهمترین ترفند دشمنان در طول تاریخ، نسبت به حرکت انبیا، ائمه و بزرگان، و حتی کلام خداوند که در کتاب الهی و آسمانی آمده است، این است که شرایط به نحوی پیش برود که این حرفها کنار رفته، طرد شده و شنیده نشود. در سالهای بعد از انقلاب هم این خطر را در مورد امام راحل و رهبر معظم انقلاب دیدهایم ـکه حرفهای بسیار زیبا، اثربخش و کارآمدشان گم و به زاویه رانده میشود. در نتیجه این حرفها دیده و شنیده نمیشود.